روز تولدش، روز شهادتش بود

 

نوید شاهد آذربایجان غربی: «شهيد حسين قورقچي چیانه» هفتم دی1338 ، در روستاي بالقچي از توابع شهرستان نقده چشم به جهان گشود. خانواده او به غيرت و مردانگي مشهور بودند و او در چنين خانواده‌اي رشد نمود. بنا به دلايلي از نعمت علم و دانش بي‌بهره ماند و نتوانست به مدرسه برود، اما پشتكار و اراده قوي او سبب گرديد در كار كشاورزي يار و ياور خانواده شود و با جديت شبانه‌روز كار مي‌كرد و با كمك برادران خود زندگي آبرومندانه‌اي داشت. 

 

 وی، جواني رشيد و با نشاط بود که همواره به مسایل اخلاقی و دینی کاملاً واقف بود. به تمام فرایض دینی و شرعی نیز پایبند بود و زندگی معنوی اش با عشق به مولا و اهل عصمت و طهارت سپری می شد، بنا به سیره نبوی با دختری متين و محجبه بناي تشكيل زندگي مشترك را نهاد كه نتيجه اين ازدواج دو فرزند پسر می باشد که به یادگار مانده است.

 

    وی از همان دوران جوانی، آشكارا ظلم و ستم رژيم طاغوت را با تمام وجود احساس نمود و با شعله ور شدن آتش انقلاب به رهبري امام امت به صفوف انقلابيون مسلمان پيوست و مدت پنچ سال در لباس بسيجي افتخار خدمت به اسلام و انقلاب را پيدا نمود و همواره در صدد مقابله روياروي و جهاد آشكارا با دشمن ستمگر بود؛ چرا كه نيك مي دانست ضدانقلاب داخلي مولود نامبارك صهيونيسم و استكبار جهاني است و هرگز دست از توطئه و ايجاد نا امني در منطقه برنخواهد داشت. با اين خصوصيات اخلاقي و طرز تفكر بود كه از هيچ مأموريت سنگيني جهت سركوب اشرار كوتاهي نكرده و هراس و پروايي به دل راه نداد. شهید مکرم، در تمام عمليات پاكسازي و سركوب اشرار درصف مقدم حضور داشت و مجاهدتهایش کاملا"محسوس و ملموس بود.

 

    دوران جوانيش، همزمان با شكل‌گيري انقلاب اسلامي بود، يكي از شورانگيزترين، عميق‌ترين، و اصولي‌ترين تحولات حماسه آفريني بر مبناي ايمان و بر محور ولايت و امامت آفريده شده بود، جوانان با ايمان در همه جا دست به راهپيمايي مي‌زدند، حسين هم در شهرستان نقده همدوش مردم فريادا... اكبرش را بلند ‌كرده و با شور عمیق و نگاهی گسترده برای اهداف انقلاب مجاهدتها نمود. 

شهید با صدای بلندی برای مردم می گفت:«امروز،امام از آن امت است و امت از آن امام، همه براي اسلام و نهايتاً پيروزي اسلامي كه هديه الهي است و با تلاش امت اسلام به دست آمده، باید بکوشیم که این انقلاب به دست صاحب اصلی اش برسد.»

 

    بعد از پيروزي انقلاب، نهادهاي انقلابي از جمله سپاه بسيج با فرمان امام تشكيل يافت و جوانان علاقمند و با ايمان براي پاسداري از انقلاب و كشورمان به عضويت اين نهادها درآمدند، وی از اولين كساني بود كه به عضويت بسيج درآمد و از غيرتي كه از خانواده به ارث برده بود براي محافظت از ارزشها و ناموس مردم استفاده كرد و در طول خدمت خود شجاعت و رشادتهاي زيادي از خود نشان داد؛ چرا که وی مي‌دانست متاع جان را در كدام بازار و به كدام مشتري بايد بفروشد، خوب دریافته بود كه حيات ابدي از گرماي خورشيد شهادت است. 

 

 

    سرانجام شهید عزیز هفتم دی ماه 1363 به دست شوم استكبار جهاني که از آستين ضدانقلاب به درآمده و فرزندي از فرزندان رشيد انقلاب و از خيل بسيجيان سلحشور را در منطقه سرشاخان به خاك و خون كشيد و قامت استوارش بر اثر اصابت گلوله ناجوانمردان پليد درهم شكست و بهار جوانيش به خزان نشست و او كه از ديرباز آرزومند لقاي محبوب و معشوق ازلي بود، اين شهادت شيرين و فوز عظيم را با آغوش باز به جان خريد. چرا كه شيفته و دلباخته وصال محبوب بود و پذيراي كاروان شهادت گشت و به اين كاروان پيوست كه به سوي نور و ابديت، خدا و بهشت برود پيكر خونين او بر دوش امت شهيدپرور تشييع و در مزار شهيدان در كنار همرزمانش به خاك سپرده شد، اما روح بلندش به هواي كوي جانان پر كشيد و در فضاي رحمت الهي قرار گرفت.خدايا رحمت واسعه خود را بر روح مطهرش شامل گردان و او را با مولا و مقتدايش حسين بي‌علي (ع) محشور بگردان.روحش شاد و يادش گرامي باد.