جانباز ۵۵ درصد «محمود عباسی فرید» در بیان خاطرات خود میگوید: «با تجربه سربازی میدانستم بعد از زدن خمپاره توسط منافقین و گروههای ضد انقلاب و جمع شدن مردم، دوباره برای تلفات بیشتر خمپاره در همان محل میزنند، بعد از خمپاره اول، فریاد میزدم مردم دور شوند و ...»
جانباز ۵۵ درصد «محمود حسینی کوکیا» در بیان خاطرات خود میگوید: «شب در تظاهر به حمله بودیم و ما نقش طعمه را داشتیم، که دشمن آتش حمله را زیاد کرد و ...»
جانباز ۶۰ درصد «محمد ولی اللهی» در بیان خاطرات خود میگوید: «ترکشی که به دستم اصابت کرد را با دندان بیرون کشیدم و با ملحفه ای که برای تمیز کردن سلاح استفاده میکردیم زخم را پوشاندم و ...»
جانباز ۶۰ درصد «محمد علی رامین» در بیان خاطرات خود میگوید: «با انفجار مین در مسیر حرکت به گوشهای پرت شدم و سپس بر اثر ریزش سنگهایی که با انفجار مین اول به هوا پرتاب شده بود، مینهای دیگر هم شروع به انفجار کردند و ...»
جانباز ۵۰ درصد «محمد رشید جو» در بیان خاطرات خود میگوید: «اول فکر کردم خمپاره زدند و کتفم آسیب دیده است، اما ناگهان متوجه شدم پایم روی مین رفت و ...»
جانباز سرافراز «محمد حمزه خواه» در گفتگویی با افتخار بیان میکند: «من کارم این بود زخمی و شهید ببرم، نزدم آمد و گفت این برادرم هست،گفتم اگه برادرت هست بیا برویم، گفت نه تو او را ببر، الان خط نیرو کم هست،...»