جانباز ۵۰ درصد «نادر موسی وند» در بیان خاطرات خود میگوید: «بعد از انفجار مین و قطع یکی از پاهایم، بعد از چند ماه دوباره سرپا شدم و مسئولیت بخشی از پاکسازی میادین مین را بر عهده گرفتم و بیش از ۱۲ سال میادین مین را پاکسازی کردم و ...»
جانباز ۵۵ درصد «میرکریم هاشمی» در بیان خاطرات خود میگوید: «راننده با شوکر به من ضربه زد و سپس با توجه به بیهوش شدنم من را با خود در خیابان کشید و سپس با خودرو از روی کمر و سرم عبور کرد و ...»
جانباز ۵۰ درصد «میر رسول عظیمی» در بیان خاطرات خود میگوید: «در عملیات دارلک گروههای معاند قصد تصرف پاسگاه سپاه را داشتند و در بیسیم مدام به دروغ میگفتند؛ ارتش تسلیم شده است، شما هم تسلیم شوید و ...»
جانباز ۲۵ درصد «مولود باباسی» در بیان خاطرات خود میگوید: «در حال دویدن بودن که ناگهان احساس کردم پشت دست راستم گرم شد و اسلحهام بر روی زمین افتاد، گلوله خوردم و خودم را درون کانال انداختم و ...»
جانباز سرافراز «محمد عابدینی» در گفتگویی از خاطره اش با شهید باکری بیان میکند: «شهید باکری گفت بعد از جنگ رزمندگان اسلام سه دسته خواهند شد یک دسته شهید میشوند، یک دسته، مخالفان را میبینند، دق میکنند و میمیرند و یک دسته هم مقام و ریاست چشمشان را میگیرد.»
جانباز ۵۵ درصد «محمود عباسی فرید» در بیان خاطرات خود میگوید: «با تجربه سربازی میدانستم بعد از زدن خمپاره توسط منافقین و گروههای ضد انقلاب و جمع شدن مردم، دوباره برای تلفات بیشتر خمپاره در همان محل میزنند، بعد از خمپاره اول، فریاد میزدم مردم دور شوند و ...»