به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر
هنگامي كه به ماموريت مي رفت وضو گرفت و‌ آب نوشيد، سپس گفت: كه اين آخرين آب من و آب امام حسين (ع) است كه مي نوشم؛ به دلم الهام شده كه از اين عمليات بر نخواهم گشت.


نوید شاهد آذربایجان غربی: ستوان سوم ارتش شهيد يوسف آقازاده، قبل از انقلاب در نیروی هوایی ارتش استخدام بود اما بخاطر باور و علاقه اش در کنار کارش و  بصورت مخفیافه به انقلابیون کمک می کرد. موقع جنگ با شوری خاص عازم جبهه می شد تا اینکه سوم خرداد سال 61 در عمليات آزادسازي خرمشهر، به فیض شهادت نائل گشت.
 
«هر سينه ز سوز ناله ها مي سوزد                   از جوشش مي پياله ها مي سوزد
                                                    در جشن و چراغاني خونين كفنان 
                                                                                                      بنگر كه چراغ لاله ها مي سوزد» 
                                                                                                                                               (سيد محمود جوادي)

شهيد يوسف آقازاده ولندر در ششم خرداد سال 1329 در روستاي بالو، از توابع اروميه ديده به جهان گشود. 
در شش سالگی با علاقه خاصی راهی کسب علم و دانش شد و تحصيلات ابتدائي را در روستا و دوره راهنمائي را در شهرستان اروميه به پايان رساند. اما به دلیل مشکلات زیادی که در آن دوره زمانی شاهنشاهی وجود داشت مجبور به ترک تحصیل گردید. 
در نیروی ارتش ثبت نام کرد و به استخدام ارتش در آمد تا به کشورش به دور از اوضاع آشفته آن زمان خدمت کند. با اینکه استخدام ارتش بود اما قبل از انقلاب و در دوران سختی که انقلابیون می گذراندند، شهید آقازاده به همراه ساير ارتشيان كه در نيروي هوابرد مشغول به كار بودند، بطور مخفیانه فعاليت هاي چشمگيري را عليه رژيم ستمشاهي انجام مي داد. آنقدر شجاع بود که همزمان با کار در ارتش، در راه اعتقادات و باورهایش تمام همتش را به کار می برد و مخفیانه فعالیت می نمود تا اینکه انقلاب شكوهمند اسلامي به پیروزی رسید.
زمانیکه جنگ تحميلي شروع شد، در اكثر مناطق عملياتي حضوری فعال داشت و برای حضور در خط مقدم جبهه آنچنان خوشحال می شد که سر از پا نمی شناخت. هدف و آرمان بلند شهيد آقازاده و يارانش، قدرت و عظمت و صلابت نيروي هوايي بود. او با تمام وجود، ‌عشق و علاقه جهت خودكفائي كه اصل و اساس يك كشور است حركت مي كرد. اما مي دانيم هر آنکه عاشق شود و با پروردگارش عهد راستی و درستی کند، بهایش را تنها شهادت می دهد.
شهيد آقازاده، زمين را مديون پايمردي خود كرد. جذابيت صادقانه و تفكر عارفانه‌ او هر تازه واردي را مجذوب خود مي ساخت. آخرين لحظاتي كه با خانواده خود وداع مي كرد تا به جبهه ها روانه شود به همسرش گفت: كسي كه نام خود را مسلمان گذاشت، بايد پاي گفته خود بايستد و تمام و كمال خواسته هاي اسلام را ادا نمايد. 
به نقل از دوستانش: 
شهيد هنگامي كه به ماموريت مي رفت وضو گرفت و‌ آب نوشيد، سپس گفت: كه اين آخرين آب من و آب امام حسين (ع) است كه مي نوشم؛ به دل من الهام شده  كه از اين عمليات بر نمي گردم.
 امان از دل شهدا که چه راست می گفتند، شهید آقازاده بعد از 14 سال خدمتی صادقانه در نیروی هوایی، سوم خرداد سال 61 در عمليات آزادسازي خرمشهر، بعد از نوشیدنش آخرین قطرات آبی که وعده شهادتش را داده بودند در خونین شهر خرمشهر به خون خود غلتید تا در عاشقانه ترین حالت به سوی معبودش بشتابد.
مزار شهيد در باغ رضوان اروميه مي باشد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.

پیام شهید:
«نصر من ا.. و فتح غريب»
«ياري از خدا است و پيروزي نزديك مي باشد.»



منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده