حلبچه

حلبچه
در سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه؛

ناگفته‌هایی از وضعیت مردم حلبچه به روایت یک شاهد عینی

غلامرضا صالحی، در یادداشت روزنوشت خود «راه خون» درباره بمباران حلبچه می‌نویسد: آن قدر صحنه‌های جنایت‌بار دشمن در شهر حلبچه وسیع و بزرگ است که توصیف آن امکان ندارد. تنها با چشم و گوش و حواس شامه است که می‌توان رذالت و پستی دشمن و مظلومیت مردم را دید و لمس کرد.
وصیت نامه شهید« اسماعیل زید شفیعی»

خدایا یک لحظه مرا به خودم وا مگذار

شهید «اسماعیل زید شفیعی» در آخرین نوشته‌هایش، از خداوند طلب مغفرت کرده و شهادت را لطفی بزرگ از جانب پروردگار می‌داند. او با توصیه‌هایی پدرانه به خانواده‌اش، آنان را به حفظ ایمان و دعا سفارش می‌کند.
دست نوشته شهید «جعفر دارشی»؛

تابوتم عصاره سالها رنج زندگی من است

شهید «جعفر دارشی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که فروردین ماه 1367 در حلبچه بر اثر شیمیایی شدن به درجه رفیع شهادت نایل آمد. وی در یادداشتی که از خود به یادگار گذاشته است نوشته است: «از سنگ گور كن من خواهش كنيد كه با تابوت من (شماها) را ناراحت نكند، چرا كه تابوت من عصاره سالها رنج و زحمت زندگي بال و پر شكسته من است.»
گفتگوی تصویری با همسر شهید «احمد محمودی فر»؛

ماموریت بی‌بازگشت

همسر شهید «احمد محمودی‌فر» می‌گوید: همسرم بسیار مهربان، خوش رفتار و باگذشت بود. سال 1365 در منطقه جنگی دچار موج گرفتگی و مجروح شد، بعد از مجروحیتش باز هم در جبهه های جنگ حضور داشت تا اینکه یک روز به من زنگ زد و گفت با یکی از همکارانم به منزل می آییم پذیرایی را حاضر کن، خیلی منتظر شدم نیامدند تا به ما خبر دادند برای مأموریتی به حلبچه رفتند و در آنجا مفقود شدند.
گفتگوی تصویری با مادر شهید«مجتبی شفیعی»؛

9 ساله بود که به بسیجیان پیوست

مادر شهید «مجتبی شفیعی» می گوید: فرزندم بسیار مهربان و دلسوز بود احترام خاصی برای من و پدرش قائل بود تا اینکه اوایل جنگ شد و مجتبی تقریبا نُه ساله بود که با بسیجیان همراه می شود و راهی جبهه و جنگ.

شهید «اصغر وندائی» تا پای جان از آرمان‌های انقلاب دفاع کرد

شهید «اصغر وندائی» پاسدار بود و تا پای جان در دفاع از آرمان‌های انقلاب مقابل دشمنان ایستادگی کرد.

آثار هنری به یادگار مانده از شهید «جعفر دارشی»

شهيد «جعفر دارشي» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که فروردین ماه 1367 بعد از شیمیایی شدن در حلبچه به دیدار معبود خویش شتافت. در ادامه آثار هنری به یادگار مانده از حلاقیت این شهید والامقام تقدیم حضورتان می شود.

جبهه دانشگاه انسان ساز

نوید شاهد - شهید صفر شمسی بودن در جبهه را برای انسان‌سازی مفید می‌دانست و می‌گفت: «نمی‌شود حال و هوای جبهه را درک کرده باشی و در سرت مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم نباشد.»

برادر شهیدم ناصر

نوید شاهد - به مناسبت شهادت شهید "ابوالفضل بیابان گرد" از شهدای استان مرکزی در هشت سال دفاع مقدس است که زندگینامه ایشان از زبان برادر ایشان را برای مخاطبین خود منتشر نموده ایم.
گفتگو با همسر شهید مدافع حرم"حاج خیرالله احمدی فرد":

تشییع میلیونی حاج قاسم، مشت محکمی بر دهان استکبار بود

نوید شاهد- " آمنه کمرخانی" همسر شهید مدافع حرم "حاج خیرالله کمرخانی" گفت: «تشییع میلیونی حاج قاسم مشت محکمی بر دهان استکبار بود، شهید سلیمانی بعد از شهادتش تازه به یک چهره جهانی تبدیل شد و مکتب شهید سلیمانی بعد از شهادت ایشان پا گرفت و انشاءالله قاسم سلیمانی ها خواهیم داشت، همانطور که امام خمینی(ره) در سال 42 گفت؛ سربازان من هنوز در گهواره اند، انشاءالله سربازان امام زمان(عج) همین فرزندان ما و نسل جدید هستند که شهید سلیمانی قهرمان، الگوی آنهاست.»

شهید "عبدالمجیدی شعیری" عاشق امام رضا (ع) بود

نوید شاهد - شهید "عبدالمجیدی شعیری" علاقه زیادی به ائمه اطهار داشت و 14 بار به آستان قدس رضوی مشرف شد و نیز علاقه شهید به ائمه اطهار به خصوص سالار شهیدان و امام رضا (ع) و سایر ائمه وصف ناپذیر است او از پیروان راستین امام امت بود.

زندگینامه یکی از قربانیان حملات شیمیایی ناجوانمردانه در حلبچه

نوید شاهد استان مرکزی به مناسبت سالگرد شهادت شهید "ابوالفضل جودکی"، زندگینامه ایشان را برای مخاطبین منتشر نمود که شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم.

زندگینامه طلبه شهید «باقر کبیری فیجانی»

نوید شاهد استان مرکزی به مناسبت سالگرد شهادت طلبه شهید "باقر کبیری فیجانی" ، زندگینامه این طلبه شهید را برای مخاطبین خود منتشر نمود.

با توکل به خدا بر سختی‌ها و مشکلات فایق آیید

شهید "محمدعلی خلجی" در وصیت‌نامه‌اش آورده است: مدافع انقلاب باشید، از ارزشهای والای اسلامی و انسانی پیروی کنید، تنها به خدا توکل کنید و بر سختی‌ها و مشکلات فایق آیید...

شهید "احمد پرتو" به روایت تصویر

شهید" احمد پرتو" یکی از شهدای دفاع مقدس است که نوید شاهد کرمانشاه در سی و دومین سالگرد شهادت شهید در اسفند ماه تصاویری از او را منتشر می کند.

قلب هاي پاييزي

«سينه» چو برگِ بادِ خزان‌خورده ـ مرتعش/ از شاخة طراوتش افتاد و بعد؛ «خِش»/ اينك صداي خُرد شدن ـ زير پاي درد

كوچه هاي حلبچه

مي‌خواهم براي شما از كوچه‌هاي حلبچه بگويم از كوچه‌هايي كه در يك لحظه ازتحرك ايستاد و شهر را به گورستان تبديل كرد. مي‌خواهم از كودكاني كه در حال نوشيدن شير در يك چشم برهم زدن به خوابي عميق و جاودان فرو رفتند، و از تبلور حقوق بشر در حلبچه بگويم.

فرار از حلبچه

در بخشي از كتاب فرار از حلبچه مي خوانيم: ما هر شب مي‌بايست در جلسه‌اي كه در مقر تيپ برگزار مي‌شد، شركت كنيم، فرمانده تيپ كه يك سرهنگ ستاد تكريتي بود، معمولاً در اين جلسات، تحولات جبهه و وظايف تيپ را برايمان تشريح مي‌كرد. آن شب ـ برخلاف معمول ـ هر چه انتظار كشيديم، سرهنگ نيامد. كم كم مي‌خواستيم جلسه را ترك كنيم.

فاجعه حلبچه از زبان يكي از رزمندگان حاضر در صحنه

نوید شاهد - بمباران شيميايي شهر كردنشين حلبچه از سوي هواپيماهاي عراقي، يكي از حوادث حزن انگيز جنگ ايران و عراق بود. طبق آمار رسمي، در اين اقدام، بيش از پنج هزار غيرنظامي بي گناه كه بخش عمده آنها زنان و كودكان بودند، به شهادت رسيدند. سند زير خاطرات يكي از رزمندگان قرارگاه قدس است كه خود شاهد واقعه بوده است و براي آشنايي مخاطبان محترم با ابعاد فاجعه بار اين اقدام جنايت كارانه ارتش عراق درج مي شود.

غروب حلبچه – صبح خرمال

غروب بيست و هفتم اسفند 1366 در دره «احمد آوا» غروب غم انگيز و دردناكي بود. مردم مظلوم خرمال و حلبچه سوار بر مركب‌هاي خود به دره‌ها، كوههاي اطراف پناه مي‌آورند. از دور در هر گوشه نوركم سوي فانوس را مي‌ديديم و صداي ضج و ناله بچه‌ها و آه مادرها و شيون همسران كه عزيزي را از دست داده بودند ضجه‌هايي كه دل‌ها را به درد مي‌آورد.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه