خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «قنبر احمدی طیفکانی» میگوید: «شهید در جبهه هویزه همراه با شهید چمران بود. شهید همراه با برادرش رفتند نماز بخوانند، نماز دومشان بود که در نزدیکی شهید خمپاره میزنند و شهید در حالت نماز به شهادت میرسد...»
کد خبر: ۵۶۱۰۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی دودوی» میگوید: شهید به من گفت «خانم من را ببخش و حلالم کن»، گفتم «علی با این حرفهایی که میزنی نکنه میخواهی به جبهه بروی؟»، او به من گفت «جبهه من را نمیخواهد، جبهه خوبها را میخواهد. همیشه مواظب بچههایمان باش ...»
کد خبر: ۵۶۰۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عبدالله قلاتویی» میگوید: «شهید اخلاقش خیلی خوب بود، همه میگفتند آدم خوبی بود. خیلی برایم سخت است، در نبودش خیلی هوای پسرم را داشتم و برایش هم مادر و هم پدر شدم. هیچ وقت همسرم را فراموش نمیکنم، امیدوارم او را در آن دنیا ببینم...»
کد خبر: ۵۶۰۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عباس نیلاد» میگوید: «همیشه هر وقت مشکلی برایم پیش میآید با عکس شهید صحبت میکنم، شهید به خوابم میآید و من را راهنمایی میکند. بعد از چهار ماه همرزمان شهید، ساکش را برایم آوردند، گفتند شهید دندان درد دارد برای همین پشت خط مانده است که از آنجا به دکتر برود ولی هواپیما آنجا را بمباران میکند و ...»
کد خبر: ۵۶۰۵۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «سید عبدالوهاب راهبر» میگوید: «همه جای بدنش ترکش خورده بود و پای راستش قطع شده بود. برایم سخت است اما خداوند صبر و تحمل را به جانباز و خانواده جانباز میدهد. زحمت کشیدن برای جانباز، یک افتخار است...»
کد خبر: ۵۶۰۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۵
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «رضا فرخی» میگوید: «خوبیهای شهید آنقدر زیاد است که هر چه از آن بگویم انگار کم گفتهام. هر وقت از چیزی ناراحت میشوم، شهید به خوابم میآید و دلداریم میدهد...»
کد خبر: ۵۶۰۳۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۳
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسین صادقی بهمنی» میگوید: شهید دوبار به جبهه رفت، اولین بار 45 روز رفت، دومین بار که میخواست به جبهه برود گفت: «باید بروم تا این جنگ به پایان برسد». همیشه به ما میگفت: «امیدتون به خدا باشد»، تا الان هم امیدم به خداست.
کد خبر: ۵۶۰۲۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۱
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسین احمدی طیفکانی» میگوید: شهید عاشق شهادت بود، همیشه میگفت «حیفِ آدم که با مرگ طبیعی از دنیا برود»، میگفت «من شاید یک روز شهید شوم»، همیشه این آمادگی را به من میداد.
کد خبر: ۵۶۰۰۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۶
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسن حامدی رودانی» میگوید: «روزی که به شهادت رسید اصلا ناراحت نشدم و خدا را شکر کردم چون همان چیزی را که میخواست، خدا بهش داد. زمانی که خانه بود همیشه میگفت «کاش شهید میشدم و برنمیگشتم.»»
کد خبر: ۵۵۹۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «جهان رنجبری» میگوید: «شهید پاسدار بود اما کسی این را نمیدانست. هیچ وقت با لباس نظامی به خانه نمیآمد. بعد از شهادتش هر کی پیشمان میآمد با تعجب میگفت واقعا این شخص پاسدار بود؟...»
کد خبر: ۵۵۹۷۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
اردوی فرهنگی و آموزشی همسران معزز شاهد و ایثارگر با حضور بیش از صد نفر از همسران معظم شهدا و جانبازان شهرستان کازرون در مجتمع کوثر این شهرستان برگزار شد. پایش سلامت تخصصی، اجرای کلاس های آموزش خانواده، آموزش حامیان سلامت و برگزاری مسابقات ورزشی از برنامه های این اردوی یک روزه بود.
کد خبر: ۵۵۹۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۲
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «احمد دریس» میگوید: «دخترم دستش را گرفت و گفت «بابا نرو، کجا میخوای بری؟ شهید گفت؛ من میروم تا شما امنیت داشته باشید و کسی نتواند شما را اذیت کند.»
کد خبر: ۵۵۹۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «ابراهیم حسینی محمداحمدی» میگوید: «تو این هشت سال دفاع مقدس معمولا شهید جبهه بودند که دو بار هم مجروح شدند. هر روز با قاب شهدا حرف میزد، میگفت «شما چطور توانستید من را ول کنید، شما یک پله از من جلوتر هستید.»»
کد خبر: ۵۵۹۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۲
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «ابراهیم احترامی» میگوید: «از ازدواجمان زمان زیادی نگذشته بود که جنگ شروع شد. شهید خیلی دوست داشت به جبهه برود ولی جایی که خدمت میکرد نمیگذاشتن که به جبهه برود، شهید به من گفت «اگر سپاه به من اجازه ندهد از طریق بسیج به جبهه میروم». مادر شهید گفت «ابراهیم میشه به جبهه نری؟» و شهید در جواب گفت «خواهش میکنم راضی باشید تا من به جبهه بروم»»
کد خبر: ۵۵۹۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۰
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «ابراهیم جعفری» میگوید: «یک روز عصر دیدم که شهید خیلی مضطرب است، به من گفت که میخواهد به ماموریت برود، شهید رفت و بعد از مدتی از اهواز با بنده تماس گرفت و گفت به جبهه رفته است. شبی که قرار بود عملیات بیتالمقدس انجام شود تلویزیون روشن بود و تا تلویزیون گفت که عملیات بیتالمقدس با رمز "یا علی ابن ابیطالب" شروع شد، پسر سه سالهام گفت «مامان، بابا شهید شد.»»
کد خبر: ۵۵۹۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۷
خاطرهنگاری همسران شهدا
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با همسر گرامی شهید «اکبر صدر یزدی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۹۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۳
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی افراء» میگوید: «شهید علاقه زیادی به جبهه رفتن داشت و به من گفت «پانزده روز به جبهه میروم و برمیگردم». انسان خوب و با خدایی بود، خیلی مهربان بود و همیشه نمازش را سر وقت میخواند. خاطرات زیادی ازش دارم، اگر دوباره میدیدمش حرفهای زیادی بهش میزدم...»
کد خبر: ۵۵۹۰۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۳
خاطرهنگاری همسران شهدا
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با همسر گرامی شهید امیر سرتیپ «محمدرضا فتحی» به مصاحبه پرداخته است. همسر این شهید بزرگوار چنین روایت میکند: «زمانی که همسرم به شهادت رسید، روزنامه خراسان خبر شهادت همسرم را چنین منتشر کرد: ببر خراسان به شهادت رسید.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۹۰۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۱
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «غلام ذاکری بلیلی» میگوید: «شهید زمانی که توی دریا بود با قاچاقچیها درگیر میشود و به شهادت میرسد. شهادت همسرم خیلی برایم سخت بود، چون بچه کوچک داشتم و پسرم اوایل نمیدانست که پدرش شهید شده است، چون آن زمان کوچک بود چهره پدرش را یادش نیست...»
کد خبر: ۵۵۹۰۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید حسن یزدی، از خاطراتش تعریف کرد: حسن در بازه زمانی مشخصی، از جبهه به خانه میآمد. در آن روز خاص، من همچنین انتظار ملاقات با او را داشتم و خانه را برای استقبال آماده کرده بودم اما، یک نامه با آرم بنیاد شهید به دستم رسید.
کد خبر: ۵۵۸۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷