خاطرهای درباره شهید «حسین ذاکری باغگلانی»
پدر شهید تعریف میکند: «وقتی که پشت تیربار میرفت امان از دشمن میگرفت و خاکریز دشمن را با گلولههای سربی به خاک و خون میکشید. دشمن پنداشته بود که چگونه میتواند این تیربارچی را از پای در آورد که...»
کد خبر: ۵۶۶۳۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۱
خاطرهای درباره شهید «احمد دیداری»
همرزم شهید تعریف میکند: «آری، احمد تنها در آن کانال ماند و نزدیک به 18 سال در زیر نور ماه، شبها تنهای تنها به ستارهها نگاه میکرد. فقط پلاک احمد گواهی میداد که او احمد دیداری است، وگرنه چند تکه استخوان نمیتواند احمد ما را شرح دهد.»
کد خبر: ۵۶۶۲۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹
خاطرهای از شهید «عوض عامری سیاهویی»
دوست شهید تعریف میکند: «تمام سربازان امام که در سال 1342 در گهواره بودند جوانانی رشید شدند و جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و آماده جان فشانی در راه امام خود شدند. یکی از آن سربازان کوچک در روستای درگز به دنیا آمد.»
کد خبر: ۵۶۶۱۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۸
خواهر شهید «ناصر کریمی» میگوید: ایشان عاشق جبهههای جنگ بود زمانی که به مرخصی میآمد، بعد از گذشت چند روز می گفت دلم برای جبهه تنگ شده است.
کد خبر: ۵۶۶۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۵
خاطرهای از شهید «مراد روشنی»
مادر شهید تعریف میکند: «در نبود پدر، کارهای خانه بر عهده او بود. وقتی مرخصیاش تمام میشد دوباره به جبهه برمیگشت. خبر شهادتش را یکی از همسایهها آورد، با شنیدن این خبر...»
کد خبر: ۵۶۶۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴
قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمدرضا احمدپناهی»
مادر شهید «سید محمدرضا احمدپناهی» نقل میکند: «گفتم: نکنه به خاطر چشموهمچشمی با دوستات میخوای بری؟ گفت: این چه حرفیه مادر؟ مگه جبهه کفش و کلاهه؟ خستگی داره، گرسنگی و تشنگی داره، این راه رو خودم انتخاب کردم.»
کد خبر: ۵۶۶۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴
مراسم جزءخوانی قرآنکریم در جوار گلزار مطهر شهدای شهر الوند برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۵۹۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴
شهید «محمدناصر اشتری» از عملیات رمضان چنین روایت می کند: در مرحله دوم عملیات رمضان موقعیتی پیش آمد که میبایست تغییر موضع میدادیم و از طرفی سنگری هم وجود نداشت و تانکهای دشمن نیز ما را کاملاً در دید خود داشتند.
کد خبر: ۵۶۵۸۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۸
شهید «محمدناصر اشتری» در فروردین ماه سال 1364 به شهادت رسید. روایت این شهید معزز از عملیات رمضان را در ادامه دنبال کنید.
کد خبر: ۵۶۵۸۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۸
مادر شهید «ایرج ابولی» نقل میکند: «از جبهه برایمان گفت. از فعالیتها و کارش در آنجا. گفتم: مادرجان! اگه یک دفعه شلوغ شد تو فرار کن!خندید و گفت: برای چی فرار کنم؟ گفتم: تو که جلویی ممکنه کشته بشی. گفت: اگه من و بقیه فرار کنیم، پس کی بمونه و دفاع کنه؟»
کد خبر: ۵۶۵۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۸
پدر شهید «عبدالله اسلامی» نقل میکند: «او را در آغوش کشیدم و گفتم: خدا به همراهت، حالا کجا میروی؟ از من جدا شد تا بگوید: مشهد. با خودم گفتم: کاش سؤالی نمیپرسیدم و او بیشتر در آغوشم میماند!»
کد خبر: ۵۶۵۷۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۷
خاطرهای از شهید «خلیل نیکسیر»
همسایه و مادر دوست شهید تعریف میکند: «او آن طور که خواسته بود رفت، رفت به سوی دوستی که سالها منتظر او بود و همیشه آرزوی او این بود که یک روز مثل پسرم محمد، شربت شهادت را بنوشد و آخر هم همینطور شد.»
کد خبر: ۵۶۵۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۷
مادرشهید «محمدمهدی دهقان طرزه» میگوید:وقتی او به جبهه رفت در وصیت نامه اش نوشت، چون شهادت از دامادی بهتر است، پس بهتر است شما آن ۵۰ تومن را به خاله بدهید. بعد از شهادت ایشان، وقتی لباس او را دیدم، در درون وسایلش دو عدد ۲۰ تومانی بود که خواهرم آنها را به همراه عکس شهید قاب کرد و بر دیوار نصب نمود.
کد خبر: ۵۶۵۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۶
خاطرهای از شهید «مسعود رهگشا»
برادر شهید تعریف میکند: شهید گفت «مادر اگر من شهید شدم لطفاً برای من گریه نکن چون من به خاطر خداوند به جبهه میروم تا از دین و اسلام عزیزمان دفاع کنم»
کد خبر: ۵۶۵۷۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۶
خاطرهای از شهید «محمدرضا ناظری گهکانی»
برادر شهید تعریف میکند: «خیلی انقلابی بود و این روحیه انقلابیاش تاثیر بسزایی در خانواده، فامیل و همسایهها گذاشته بود. شور و شوق خاصی به امام (ره) داشت.»
کد خبر: ۵۶۵۶۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۵
مادر شهید «علیرضا وهابینجات» در مصاحبهای به بیان خاطره ای از انفاق این شهید گرانقدر در ماه مبارک رمضان پرداخته، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۵۶۵۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۵
شهید «حشمت رشیدی» از شهدای ارتش دفاع مقدس استان ایلام است که هم تولدش در ماه فروردین بود و هم شهادتش، که با شهادتش در ماه فروردین تولدی جاودانه یافت.
کد خبر: ۵۶۵۶۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۳
بسیاری از شهدا و رزمندگان در لحظه تحویل سال نو و عید نوروز به اتفاق همرزمان و دوستان خود در جبهه حضور داشتند و خاطرات شیرین خودشان را ثبت نمودهاند، به همین مناسبت خاطره شهید «غلام آرمون» از لحظه تحویل سال نو و عید نوروز 1367 که با دست خط خود به یادگار مانده است برای علاقهمندان منتشر میگردد.
کد خبر: ۵۶۵۶۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۹
همرزم شهید «علیرضا همتیانفر» نقل میکند: «لباس سپاه را به خانمش دادم. نوزاد چند ماهه علیرضا توی بغلش بود. گفتم: قبل از عملیات اینا رو داد تا به دست شما برسونم؛ گفت: میخوام اگه شهید شدم، دخترم ازم یادگاری داشته باشه.»
کد خبر: ۵۶۵۵۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۸
پدر شهید «رجب برارپور» میگوید: اوقات فراغتش را با نقاشی کشیدن و در مساجد و مطالعه کتابهای مذهبی سپری میکرد. بزرگترین آرزویش شهادت در راه خدا بود.
کد خبر: ۵۶۵۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۸