نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
شهید «همت زینی وند» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که اسفندماه 1366 طی عملیات والفجر 10 در منطقه مرزی شاخ شمیران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر این شهید والامقام می‌گوید: پسرم خودش داوطلبانه به جبهه رفت موقع شهادتش ناراحت شدم اما او در راه امام حسین (ع) شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۵۱۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۷

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«نیروی کمکی چند خشاب تیر را از تیربار موجود بر روی قایق به سمت سنگر‌های ما شلیک کرد. هر چه ما اصرار کردیم تا جواب آن را بدهیم فرماندهان دستور دادند که بدون شلیک حتی یک تیر در درون سنگرهایمان به صورت دراز کش قرار بگیریم ...» ادامه این خاطره را از زبان رزمنده دفاع مقدس «بهرام ایراندوست» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۱۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۷

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
«آری همان کسانی که از خود و خانواده‌هایشان و از زندگی و آرزوهایشان گذشتند تا از وطن و کشور عزیزمان دفاع کنند و من از شما دلاوران درس عبرت گرفتم ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۱۲۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۷

شهید ماه مبارک رمضان؛
پدر شهید«اکبر کشتکاری»از انس و الفت شهید با قرآن اینچنین روایت می کند:اکبر توجه و علاقه‌ي به دعا و قرآن داشت. در را به روي خود مي‌بست و شروع به تلاوت قرآن و دعا مي‌كرد.به او مي‌گفتم:«بابا! اگر مي‌خواهي قرآن و دعا بخواني، چرا در را روي خودت مي‌بندي؟!چهره اش،بعد از مناجات،ديدني بود.
کد خبر: ۵۵۱۲۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۷

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
شهید «حسن نظری» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که اسفند ماه ۱۳۶۶ در جبهه شاخ شمیران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر شهید می‌گوید: او همیشه سفارش خواندن نماز اول وقت می‌کرد و می‌گفت حافظ خاک وطن باشید. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۱۲۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۶

«در دوازدهم ماه رمضان با خبررسانی یکی از جاسوسان، افسر اردوگاه متوجه جلسات سخنرانی و حضور مالامال جمعیت پای سخنان سید ابوترابی شد و صبح روز بعد ایشان به مقر اردوگاه فراخوانده شد. همه اسرا مات و مبهوت از این حادثه بودند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۱۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۶

« یک روز از آموزش‌وپرورش ناحیه دو تماس گرفتند و پیشنهاد دبیر پرورشی در یکی از مدارس رو به من دادند. از بیکاری خسته شده بودم و روحیه‌ام از جریان شهادت آقای چگینی به‌ شدت افسرده بود. مردد بودم که قبول کنم یا نه ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرت‌الله چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۵۱۲۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۶

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «جواد فدویان» می‌گوید: «اخلاق و رفتار خوبش و احترامی که به پدر و مادر داشت باعث شد که من به او علاقه پیدا کنم، در عملیات دهلران شهید شد، زمانی که به جبهه رفتن و تا زمانی که برگشت به مرخصی نیامد، یک بار خواب شهید را دیدم، خیلی به فکر پسرش بود، می‌گفت مواظب پسرمان باش و از او حمایت کن.»
کد خبر: ۵۵۱۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۶

«یک روز دیدم وسط هفته با یک موتور هوندا جلوی مدرسه آمد. وقتی که در آغوشش گرفتم دیدم مثل مرغ پرکنده آرام و قرار ندارد. برای خداحافظی آمده بود، گفتم محمد بدجوری هوایی شدی خندید و چیزی نگفت ...» ادامه این خاطره را از زبان رزمنده دفاع مقدس «کامبیز فتحی‌لوشانی» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۱۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۵

آسمان، آبی‌تر؛
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با پدر شهید «محمدرضا حسین‌زاده رکن آبادی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۱۱۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۵

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «جمشید کمال‌پور» می‌گوید: «شهید پسر عموم بود، مرد خیلی خوبی بود، با کوچک و بزرگ مانند خودشان رفتار می‌کرد، گفت لایق نیستم اما شاید شهید شوم، بهش گفتم تو 9 بچه داری این‌ها را چه می‌کنی، گفت خدا نان‌شان را می‌دهد، همیشه خوابش را می‌بینم.»
کد خبر: ۵۵۱۱۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۵

قسمت سوم خاطرات شهید «فرشاد فولادی»
مادر شهید فرشاد فولادی نقل می‌کند: «گفتم: مثل همه مادر‌های شهدا، وقتی آوردن و دفنت کردن، می‌آم سر مزارت، دسته گلی برات می‌گذارم و شب‌های جمعه هم می‌آم و برات خیرات می‌کنم. گفت: از خدا خواستم که جنازه‌ام به دستت نرسه. برای عاشق خیلی بده که چیزی ازش باقی بمونه!»
کد خبر: ۵۵۱۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۶

قسمت دوم خاطرات شهید «فرشاد فولادی»
مادر شهید «فرشاد فولادی» می‌گوید: «ماه رمضان توی تیرماه بود. سنی نداشت. اصرار می‌کرد که روزه بگیرد. برای خوردن سحری بیدارش نمی‌کردم، اما او صبحانه نمی‌خورد. تا فشار می‌آوردم که چیزی بخورد، گریه می‌افتاد و می‌گفت: چرا بیدارم نکردی؟»
کد خبر: ۵۵۱۱۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۵

حجت الاسلام «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز ایلامی است که در عملیات کربلای ۵ سال ۱۳۶۵ در منطقه مرزی شلمچه به اسارت دشمن درآمد و تا مدت‌ها جز اسرای مفقودالاثر بود وی در بیان خاطرات ی از عید نوروز در اسارت چنین می‌گوید: هفت‌سین ما در اولین عید نوروز در اسارت سیم‌خاردار بود و سنگریز‌های جارو شده، سنگدلی بعث‌ها بود و سرزمین نفرین شده تکریت و سردی هوا و سینه‌های پر از غصه و سر‌های پائینِ ما.
کد خبر: ۵۵۱۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
فاطمه مادر شهید "علیرضا شیرخانی" در خاطرات فرزند شهیدش گفت: «علیرضا میخواست شناسنامه اش را با پدرش عوض کند و به جبهه برود او را با این سن کمش به جبهه نمی بردند اینقدر پیگیر شد تا توانست راهی جبهه بشود. تک فرزند بود و دلش گرفته بود که برود جبهه»
کد خبر: ۵۵۱۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۳

خاطره‌نگاری جانبازان؛
نوید شاهد در مصاحبه‌ای با جانباز 70 درصد هشت سال دفاع مقدس «محمدجعفر امیری» پای خاطرات ایشان نشست که شما مخاطبین گرامی را دعوت به دیدن آن می‌کنیم.
کد خبر: ۵۵۱۰۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۵

خاطرات شفاهی جانباز یدالله صمدی متین؛
جانباز «یدالله صمدی متین» از آزادگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس در مصاحبه با نوید شاهد استان مرکزی از خاطرات ظهر عاشورایی عملیات رمضان و تلخی اسارت برایمان گفت که شما مخاطبین را دعوت به دیدن آن می‌کنیم.
کد خبر: ۵۵۱۰۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۶

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
فاطمه امیری از خاطرات فرزند اولش شهید "علیرضا محمدی" می‌گوید: «همه از علیرضا راضی بودند. او هیچ کس را از خود نمی رنجاند و هرگز نمازش ترک نمی شد. جنگ که شد وارد بسیج شد. کتاب هایش را در باغ گذاشته بود و به جبهه رفت و دیگر نیامد.»
کد خبر: ۵۵۱۰۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
سبزعلی رضایی پدر شهید "غلامحسین رضایی" در خاطرات ی از فرزند شهیدش گفت: «ما با هم به جبهه می رفتم. او به کردستان رفته بود و برای بار دوم که رفت شهید شد.»
کد خبر: ۵۵۱۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۱

خاطرات جانباز دفاع مقدس
خاطرات رضا هاشمی، یکی از جانبازان سال‌های جنگ تحمیلی، درباره فضای حاکم بر روزهای سال نو در جبهه و حال و هوای رزمندگان در آغاز سال نو خواندنی است. وی می‌گوید: رزمندگانی که در پادگانها و عقب خط بودن مراسم‌هایی را در موقعیت جنگی خود برگزار می‌کردند که استفاده از سین‌های جنگی مثل سرنیزه، سنبه، سجاده، سربند، سوزن تفنگ، سیم خاردار، سیم چین، سیمینوف، سی چهار، سلاح از جمله این سینها بود.
کد خبر: ۵۵۱۰۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۵