خاطرات آقای حسن پیکار پسر عموی شهید سلطانعلی قاسمی
يکشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۳۰
با همکاری جوانان روستا از طریق کمیته انقلاب اسلامی مسلح شدند تا در مقابل تعرضات احتمالی ضدانقلاب از کیان انقلاب اسلامی دفاع نماید.




نوید شاهد آذربایجان غربی: شهيد سلطانعلي قاسمي به سال 1333 در شهرستان اروميه و در خانواده ای متدین ديده به جهان گشود. پس از طي دوران طفوليت، در كنار خانواده به شغل كشاورزي مشغول شد و سپس تشكيل خانواده داد. از نظر خصوصيات اخلاقي، فردي مومن و انقلابي بود و در راهپيمایي‌ها همگام با مردم مسلمان و انقلابي شركت مي‎نمود و علاقه شديدي به رهبر انقلاب داشت. یک انسان باایمان و هميشه فعال به دین اسلام و قرآن بود. همیشه مردم را یاری به اسلام و آشنایی کامل به امام خمینی رحمت ا... علیه دعوت می کرد و همیشه مستحکم و پابرجا به دین اسلام و انقلاب بود که سرانجام پس از مبارزات فراوان با عناصر گروهک ضدانقلاب و حزب دمكرات در بیست ونهم مردادماه سال 1369 در منطقه دره قاسملو، در اثر اصابت گلوله دشمنان از خدا بي خبر به درجه رفيع شهادت نايل آمد.



ظلم ستیزی شهید
شهید سلطانعلی قاسمی از همان زمانی که خود را شناخته بود، به علت وجود مالکین و اربابان متعدد در روستای محل زندگی خود با کلمه ظلم که از زبان بزرگان خانواده به ارباب اطلاق می شد، آشنا گشت و رفته رفته که بزرگتر می شد خود شخصا ظلم اربابان ظالم را با تمام وجود لمس می کرد. می دید که چگونه حاصل دست رنج پدر و اقوام و سایر رعایا را بدون هیچ گونه زحمتی به یغما می برند.  به همین جهت در یکی از روزها هنگامی که شهید گوسفندان خود را جهت آب دادن به کنار چشمه می برد با ممانعت زورگویان ارباب مواجه گردید. او با تمام شجاعت با چوبدستی به طرف ارباب هجوم برد که وی از صحنه دور گردید، که این موضوع باعث گردید که جهت دوری از مظالم و خفقان اربابان مدتی را به شهرستان کرمان هجرت نموده و در آنجا مشغول کار شود.


روشنگری در ارتباط با مبارزات حضرت امام (ره)
شهید سلطانعلی قاسمی پس از مراجعت از کرمان به خدمت سربازی فرا خوانده شد که تقریبا نیمه های اول سال 1353 بود که وی پس از طی دوره آموزش در شهرستان تبریز به خدمت شهربانی وقت در آمد. تا سربازی خود را سپری کند که از بخت خوش او، محل خدمتش، زندان قصر تهران تعیین گشت که در آنجا با سیاسیون و بالاخص مرحوم آیت ا... طالقانی آشنا گشت. همانگونه که خود شهید تعریف می کرد، سخنان آیت ا... به نحوی در دلم می نسشت که انگار خودم با ظلم شاه مبارزه می کنم. در همانجا بود که با راه امام آشنا شدم و با جرقه انقلاب در دی و بهمن سال 1356 در شهرستان قم و تبریز در میان اقوام و جوانان فامیل به روشنگری در ارتباط با اهداف و خط امام پرداخت و در حرکتهای توفنده امت در شهرستان ارومیه علیه ظلم و ستم شاه شرکت می کرد و با تمام توان از راه و اهداف امام دفاع می کرد.


تلاش برای حفظ دستاوردها انقلاب اسلامی
به علت وضع خاص منطقه و روستای محل سکونت شهید که همیشه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در معرض نفوذ ضدانقلاب منطقه وجود داشت وی با همکاری سایر جوانان روستا از طریق کمیته انقلاب اسلامی بزرگ آباد مسلح شدند تا در مقابل تعرضات احتمالی ضدانقلاب از کیان انقلاب اسلامی دفاع نماید. بعد از مدتی نیز به عضویت شورای اسلامی روستای «دولاما» در آمد تا همکاری و ارتباط تنگاتنگ با ارگانهای انقلابی داشته باشد. توجهات به وجود عامل ضدانقلاب در روستا و همدستی آنها با احزاب منحله باعث شده بود تا وی با تمام شجاعت، نسبت به زیر نظر داشتن حرکت های آنها و گزارشات محرمانه به ارگانهای زیربط عملا سد محکمی را در مقابل عوامل ضدانقلاب در روستا به وجود آورد که بالاخره با توطئه شوم همین ایادی منحوس گروهک ضدانقلاب و همدستی آنها، شبانه در بیست و نهم مرداد سال 61  در محل چرای گوسفندان واقع در قبر «قوینی لر» به او و یک نوجوان اهل روستا که به او در چرا کمک می کرد، حمله می کنند و هر دو را به صورت ناجوانمردانه به شهادت می رسانند. 
شهادت واقعا فردی شجاع و دلیر بود که شجاعت وی در گذشته علیه ظلم ارباب و در انقلاب علیه ضد انقلاب و در هنگام خدمت سربازی در ارتباط شجاعانه با آیت ا... طالقانی کاملا ستودنی بود.

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده