خاطرات خواهر شهید بهمن کاظمی
سه‌شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۵
با گریه می گفت: من شهید خواهم شد، با اصرار علت این حرف را جویا شدم، که ایشان خوابشان را تعریف کردند و گفتند: در خواب، جمعی از لشکریان امام را دیدم که من نیز در میان آنان بودم.


نوید شاهد آذربایجان غربی: استوار دوم شهيد «بهمن كاظمي» سال 1337در ارومیه متولد شد. طول تحصیل در مدرسه همیشه با نمرات عالی قبول می شد. وقتی وارد ارتش شد، سال آخر درس خود را خواند و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. بهمن استوار دوم ارتش بود و به عنوان پزشكيار انجام وظيفه مي كرد. در آخرين مأموريتش در سی ام فروردین سال 1360، هنگام حمل زخمي به وسيله آمبولانس، در جاده نقده - مهاباد در روستای کوسه کهریز مهاباد، مورد اصابت گلوله حزب ملعون ضد انقلاب قرار گرفت و فیض شهادت نائل آمد. 

 به نقل از خواهر شهید:
برادرم بهمن، سال 37 متولد شد. بچه ای بسیار زیرک و درس خوان بود. آن سالها همه نمی توانستند وارد مدرسه شوند و درس بخوانند، او با تمام همت و سعی خود حتی با وجود از دست دادن پدر و کار در ارتش، توانست تا اخذ مدرک دیپلم تحصیلاتش را ادامه دهد. 
بهمن 16 ساله بود که پدرم از دنیا رفت، از آنجائیکه از همان ایام نوجوانی اش، احساس مسئولیت بالایی در ایشان وجود داشت، سعی می کرد تا جای خالی پدر را پر کند. از آنجایی که پدرمان نظامی بود، او هم علاقمند می شود که وارد ارتش شود تا کمک حال مالی برای خانواده باشد.


وقتی جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران آغاز شد، در ارتش به عنوان پزشکیار خدمت می کرد. روزی که به مرخصی آمده بود، یک لحظه از خواب بیدار شد و از ته دل گریه کرد. موضوع را از ایشان پرسیدم که چه اتفاقی افتاده است؟
 در جواب گفتند: من شهید خواهم شد، با اصرار علت این حرف را جویا شدم، که ایشان خوابشان را تعریف کردند و گفتند: در خواب، جمعی از لشکریان امام را دیدم که من نیز در میان آنان بودم.
به بهمن گفتم: خوب تو که باید خوشحال باشی، چرا گریه می کنی؟
او هم در جوابم گفت: گریه من به خاطر آن است که این لیاقت را در خودم نمی بینم که از لشکریان امام باشم. من بسیار کوچکتر از آن هستم که در لشکر امام باشم.
بهمن فردی بسیار مومن و مهربان برای خانواده بود، برای همه ما جز خوبی و نیکی، کاری نمی کرد. بیش از حد به خانواده ارزش و احترام می گذاشت، مخصوصا احترام خاصی برای مادر قایل می شد و همیشه می گفت: اگر من انگشتم را به حالت عصبانیت به طرف تو اشاره کنم، آن را خودم قطع می کنم. 

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده