در بهشت زهرا(ص) قطعه ای است که هزاران سردار بی پلاک در آنجا آرمیده اند. آنها نام و نشان را در گمنامی یافتند. آنها برای همیشه سمبل ایمان و اعتقاد ملت ایران گردیدند. قطعه44 بهشت زهرا (ص) به نور این عزیزان پاک منوراست. این قطعه در شبهای جمعه محفل دلسوختگانی است که به یاد دوستان شهیدشان و به یاد صدها شهید جاویدالاثر در آنجا گرد هم می آیند.
کد خبر: ۴۷۴۶۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۷
کتاب "خلیل آسا" اثر حسن آدمی است،که نگاهی به زندگی و خاطرات شهید "خلیل تختی نژاد" دومین شهید مدافع حرم استان هرمزگان داشته است. این کتاب با حمایت مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه امام سجاد(ع) هرمزگان روانه بازار شده است.
کد خبر: ۴۷۴۶۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۵
معرفی کتاب
کتاب "یه فکر بکر" اثر زهرا نوری بشاگردی،که نگاهی به زندگی شهید "اسماعیل عبدالصمدی" دارد. به سفارش مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه امام سجاد(ع) بندرعباس تهیه شده است.
کد خبر: ۴۷۴۶۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
معرفی کتاب
کتاب " خاطرات رزمندگان هرمزگان " اثر حسن زارعی،که به گردآوری خاطرات رزمندگان و ایثارگران و اسرای هرمزگانی پرداخته است، به همت کنگره ملی هزار و پانصد شهید استان هرمزگان، روانه بازار شده است
کد خبر: ۴۷۴۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
کربلای پنج از عملیاتهای مهم و طولانی دوران دفاع مقدس بود. در این عملیات شیرازه ارتش عراق به لرزه در آمد. صدها تیپ و گردان آنها از بین رفت. سران استکبار هر آنچه که عراق برای جنگ با ایران احتیاج داشت در اختیار او گذاشته بودند. از بمبهای خوشه ای و شیمیایی گرفته تا پیشرفته ترین تانکها و هواپیماها. دولتهای مرتجع عربی هم پول و نیروی انسانی در اختیار صدام گذاشته بودند.
کد خبر: ۴۷۴۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۸
کتاب «وصال یار»، نماز از منظر شهدای استان قزوین است که در دو هزار نسخه به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۷۴۶۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۱
خاطراتی پیرامون شهید «غلامحسین خزاعی»؛
نزديك صبح يك نفر نارنجك را به طرف سنگر پرت كرد. در نور انفجار چشمم به حسين افتاد. به طرفش رفتم. پرسيد: « نماز صبح خوانده اي؟» گفتم: « نه ... هنوز نخوانده ام.» قبله را نشان داد و گفت: « قبله اين طرف است ،بخوان.»
کد خبر: ۴۷۴۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۱
تیرماه بود و هوا بسیار گرم. در حال عقب نشینی راه را گم کردیم. بیست و یک ساعت در راه بودیم. هر دفعه به نوبت یکی از ما عباس را به دوش می گرفت. در را ه در زیر یک درخت از فرط خستگی به خواب رفتیم. ساعتی بعد با صدای حرکت تانک از خواب پریدیم. ما در محاصره عراقی ها بودیم. آنها جلو آمدند و دستان ما را بستند. بعد همه ما را روی تانک نشاندند.
کد خبر: ۴۷۴۵۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۷
کتاب "قاصدک خانم" در ۲۴ صفحه به قلم پریسا کرمی به چاپ رسید.
کد خبر: ۴۷۴۵۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۷
کتاب "صدای پای پاییز" به قلم مریم بیات تبار و با تصویرگری معصومه حیدری برای کودکان روانه بازار شده است.
کد خبر: ۴۷۴۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۰
کتاب "سجده شمع" به قلم اصغر جاهدی زمستان سال ۱۳۸۹ به چاپ رسید.
کد خبر: ۴۷۴۵۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۳
کتاب "آخرین ماموریت رضا" حاوی خاطرات شهید "رضا مهدی رضایی" به قلم سید مریم حسینی چاپ دوم خود را در سال ۱۳۹۸ تجربه کرد.
کد خبر: ۴۷۴۵۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۶
ایمان و عمل را در خود جمع کرده بود. الگویی بود برای دوران اسارت. او انسان اهل دلی بود به نام منصور زرنقاش. حاج منصور، سنگ صبوری بود برای جوانترها، به همه امید می داد، سال 67 به او آمپول اشتباهی تزریق کردند. در جلوی چشم نماینده صلیب روی زمین افتاد و همه اردوگاه در غم فراق او سوخت.
کد خبر: ۴۷۴۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
حجتالاسلام سیدعلیاصغر تقوی
برادر شهید تقوی گفت: عبدالمحمد تقوی آنچنان که در جلد اول همین کتاب از باب ایمان سخن گفته است، خود نیز مصداقی برای مؤمن است، زیرا از منظر وی مؤمن کسی است که در هر لحظه و در هر کنش و رفتارش آن حقیقت را مورد توجه قرار داده و هیچگاه از آن دور نشود.
کد خبر: ۴۷۴۵۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
«حاج قاسم» از مجموعه کتاب های یاران ناب انتشارات یا زهرا (س) به چاپ سیام رسید.
کد خبر: ۴۷۴۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
معرفی کتاب؛
کتاب «آرزوی فرمانده» به قلم مجید ایزدی در سال 1391 به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۷۴۵۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
در سپاه حفاظت تهران فرمانده گردان بود. همکار هم بودیم. از برادر به من نزدیکتر بود. مدتی که گذشت بیشتر او را شناختم. انسان فوق العاده ای بود. همه صفات اولیای الهی در او جمع شده بود. ایمان، تقوا، توسل، جوانمردی، حیا و.... به این صفات باید پهلوانی و شجاعت را هم اضافه کرد.
کد خبر: ۴۷۴۵۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
کتاب «تسبیح وصال» نگاشته علیرضا كاشانی درباره دانش آموز با اخلاص شهید محمدرضا طحانی قزاآنی نوشته شده است.
کد خبر: ۴۷۴۴۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
قبل از ورود به اردوگاه ما را بازجویی کردند. از اتاق بازجویی فقط صدای ناله می آمد. جوانی بود که با لباس پاسداری اسیر شده بود. او را می زدند و می گفتند: تو پاسدار خمینی هستی! او را می شناختم. از بچه های لشگر علی ابن ابی طالب (ع) بود. هرچه او را زدند هیچ حرفی نزد. حسابی از دست او عصبانی شدند. در آخر فقط یک کلام گفت: کمی آب به من بدهید.
کد خبر: ۴۷۴۴۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
پدرش حاج شیخ علی امام جماعت مسجد شیخ لطف الله اصفهان بود. ایشان علاقه خاصی به رضا داشت. نور معنوی عجیبی در چهره این پسر می دید. این علاقه بی دلیل نبود. رضا هوش و استعداد عجیبی داشت.
کد خبر: ۴۷۴۴۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸