نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شهادت
سیری در کلام شهید «قدرت‌اله گلبرى»؛
شهید «قدرت‌الله گلبری» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «هیچگاه اجازه ندهید که دنیا شما را گول بزند که فریب زرق و برق دنیا جبران‌ناپذیر است. شما برادرم فکرتان را با مطالعه و تحقیق پرورش دهید و نسبت به پدرو مادر مهربان باشید.»
کد خبر: ۵۷۸۳۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در کلام شهید «نصراله لطفی»
شهید «نصراله لطفی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «بهتریـن جا براى گذشتـن از این چیـزهاى مادّى رفتن به جبـهه است که من آن را انـجام دادم و براى تـداوم راه حـق و اسـلام و بیهوده از بین نرفتن خون شهداى اسلام من از تنها چیزى که اختیارش دردست خودم بوده گذشتم و جان خود را در راه خدا فدا کردم.»
کد خبر: ۵۷۸۳۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در کلام شهید «حسین صالحی»:
شهید «سیدّحسین حسینی» از شهدای دوران دفاع مقدس است که نوید شاهد البرز روایتی از این شهید را به قلم «محمدحسن مقیسه» تقدیم مخاطبان می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در حیات طیبه «یوسف هادی‌آخويدی»:
شهید «یوسف هادی‌آخويدی» از شهدای دوران دفاع مقدس است که نوید شاهد البرز روایتی از این شهید را به قلم «محمدحسن مقیسه» تقدیم مخاطبان می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

شهید «محمد جواد فاتح‌فر» در خانواده‌ای مذهبی و با فرهنگ انقلابی رشد کرد. او در دوران انقلاب اسلامی به عنوان یک رزمنده فداکار و فعال در جبهه‌های جنگ، به ترویج اصول دین و دفاع از میهن پرداخت.
کد خبر: ۵۷۸۳۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

به مناسبت بزرگداشت کنگره ملی شهدای غریب خوزستان برگزار می‌شود
به مناسبت بزرگداشت کنگره ملی شهدای غریب خوزستان، دبیرخانه اولین یادواره شهدای غریب اسارت خوزستان روایت صندلی‌های خالی را به یاد و نام شهدای غریب اسارت برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

قسمت سوم روزهای رختشورخانه؛
«گاهی وقت‌ها در حین شستن لباس‌ها، چشممان به صحنه‌های دردناکی می‌خورد. هر بار تکه‌هایی از بدن شهدا مثل یک انگشت جدا شده یا تکه گوشت چسبیده به لباس یا استخوان‌های ریزی که بر اثر انفجار روی لباس رزمنده‌ها پاشیده بودند، از لای لباس‌ها پیدا می‌شد و آه از نهادمان برمی‌آمد. طبق قراری که گذاشته بودیم، می‌بایست اول آن‌ها را غسل می‌دادیم و بعد در محوطۀ بیرونی، توی خاک دفن می‌کردیم...»روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

قسمت دوم روزهای رختشورخانه؛
«چشمم افتاد به چند حوضِ سیمانی پر از آب با کلی لباس نظامی‌خونی و ملحفۀ بیمارستانیِ روی هم تلنبار شده. دقایقی نگذشته بود که چندنفر چندنفر به تعداد خانم‌ها اضافه شد. همگی برای کمک آمده بودند. خانم ترابی به ما می‌گفت: «خیلی نیروی کمکی نیاز داریم. هر نفر می‌تونه، از فردا چند نفر دیگه رو هم همراهش بیاره اینجا. بسم الله!...»روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در کلام شهید «حسین صالحی»:
شهید «حسین صالحی» از شهدای دوران دفاع مقدس است که نوید شاهد البرز روایتی از این شهید را به قلم «سیدمحمد مقیسه» تقدیم مخاطبان می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

خاطرات قسمت اول روزهای رختشورخانه/
«چقدر خوشحال شدم! با خودم گفتم: «تا الآن هر کاری از دستم براومده، برای جبهه‌ها انجام دادم. حالا با جون و دل می‌رم، لباس هم می‌شورم.» بهش گفتم: «چند لحظه صبر کن، تا آماده بشم.» خانم حسین‌زاده و مادرش، کوکب عزیزی، و دخترهایش، خانم عظیمی و چند نفر دیگر که توی کوچه بودند، با دیدن ماشین و آن جمع خانم‌ها آمدند کنارمان ایستادند و گفتند: «اگه کاری از دستمون برمی‌آد، ما هم می‌آییم.» بهشان گفتم: «باید بریم برای شست‌وشوی لباس رزمنده‌ها...» روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در کلام شهید «مصطفی کشاورز»:
شهید «مصطفی كشاورز» از شهدای دوران دفاع مقدس است که نوید شاهد البرز روایتی از این شهید را به قلم «محمدحسن مقیسه» تقدیم مخاطبان می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

«گوشی‌‌شو طوری تنظیم کرده بود که هر ده دقیقه یه بار زنگ می خورد. بیدار می‌شد، گوشیو تنظیم می‌کرد و دوباره می‌خوابید. تا نماز صبح بیست بار گوشیش زنگ خورد. صبح از او پرسیدم:«چرا اینقدر گوشیت زنگ می خورد؟» در جوابم با لبخند گفت: «هم میخواستم استراحت کنم که امروز کارهام را انجام بدهم و هم می ترسیدم خوابم ببرد و نمازم قضا بشه.» در ادامه خاطرات شهید حسین ولایتی فر را از زبان اطرافیانش در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۲۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

سرپرست بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان‌شرقی، لوح یادبود و نشان کنگره ملی بزرگداشت مقام ۱۰ هزار شهید استان را به ۴ تن از مادران شهدا که این نشان را دریافت نکرده بودند، تقدیم کرد.
کد خبر: ۵۷۸۲۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان آذربایجان شرقی تصاویر و اسناد به یادگار مانده از شهید «مقصود باغبانی خلجان» را برای علاقه‌مندان منتشر کرد.
کد خبر: ۵۷۸۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

شهید حسین ولایتی‌فر درست زمانی که همه خسته بودند شوخی‌هایش گل می‌کرد و به همه روحیه می‌داد. استراحت حسین برای بعد از شهادت ش ماند. حضور در هیئت‌های مذهبی، مسجد و برنامه‌های فرهنگی جزو خصوصیاتش بود و اهتمام ویژه‌ای برای کمک به فقرا و نیازمندان داشت. هم و غم ایشان مسائل فرهنگی جامعه بود و همیشه می‌گفت: خمس و زکات بدن باید پرداخت شود. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.
کد خبر: ۵۷۸۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

شهید «اقبال حقیقی» 18 ماه در خط مقدم جبهه پیرانشهر مشغول به مبارزه با دشمن بعثی و همچنین گروهک‌های ضد انقلاب بود. سرانجام، در 17 اسفندماه 1363 در اثر بمباران پادگان پیرانشهر به آرزوی دیرینه خود، شهادت در راه خدا، نائل آمد. یاد و خاطره این شهید بزرگوار همیشه در دل مردم زنده خواهد ماند.
کد خبر: ۵۷۸۲۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

قسمت سوم خاطرات شهید «میر قربان مطهری‌منش»
همسر شهید «میر قربان مطهری‌منش» نقل می‌کند: ««خدایا! حالا چه‌ام شده! مگه من نبودم که دیروز تو را بابت دادن سید قربان شکر می‌کردم؟ چرا امروز تو را فراموش کردم؟ چرا خواسته همسرمو زیر پا گذاشتم. باید به نماز بایستم، وقت خواندن نماز شکرانه است.»
کد خبر: ۵۷۸۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

وصیت نامه شهید والامقام «مقصود باغبانی»؛
شهید «مقصود باغبانی» در وصیت‌نامه خود نوشته است: «ملت ما درس مقاومت و ایثار را از سرور آزادگان حضرت اباعبدا... الحسین (ع) گرفته‌اند و هیچوقت تن به ذلت نداده و نخواهند داد.»
کد خبر: ۵۷۸۲۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

خاطرات/
«غلامرضا با لحن خاصی گفت: «دیگه به شام احتیاج ندارم!» برداشت من این بود که لابد گرسنه نیست. او را در حال و هوای خودش رها کردم و برگشتم بین بچه ها! وقتی چند ساعت بعد از این ماجرا خبر شهادت او را شنیدم، تازه معنی آن حرفش را فهمیدم که گفت: «دیگه به شام احتیاجی ندارم!»در ادامه خاطرات لحظه شهادت شهید غلامرضا پاپی را از زبان دوست و همرزمش حاج غلامرضا قربانی در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۲۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

کتاب «نام‌آورد» مجموعه‌ای از بیست مقاله و گفتاورد درباره مطالعات نشانه‌شناختی جنگ است که به قلم «علی‌رضا کمری» به رشته تحریر درآمده است. 
کد خبر: ۵۷۸۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸