نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
مادرانه ای از شهید رضا حسینی
هربارکه بر مزار رضا می رفتم دو قبرگمنام کنار هم بود که یکی ازآنها رضا بود (اما ما نمی دانستیم کدامیک رضا است) ؟ همیشه می گفتم تو پیش خدا عزیزهستی. ازخدا بخواه تا قبرت را نشانم دهد. گفت: مادرجان دیگرناراحت نبا شی که من کجا هستم من همین جا هستم.
کد خبر: ۴۵۶۶۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۸

خاطرات شفاهی
خواهر شهید شهید میکائیل کریمی تعریف می‌کند: سر سفرۀ ناهار نشسته بودیم. میکائیل طبق معمول غذایش را نخورد. کمی با قاشق غذا را زیرورو کرد و بعد آن را برداشت و رفت آشپزخانه
کد خبر: ۴۵۶۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۳

خواهر شهید حسین فاتحی‌نژاد می گوید:وقتی شنیدم که به مرخصی آمده، بدون معطلی آماده شدم تا به دیدنش بروم. از وقتی به جنگ رفته بود خیلی دل تنگش میشدم.
کد خبر: ۴۵۶۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۶

خواهر شهید غلامرضا رفیعی می‌گوید: تصمیمش را گرفته بود برود جبهه. برای بدرقه رفته بودیم. مادر نگران بود. به غلامرضا گفتم: مادر نگرانه. حرف ما رو قبول نمی کنی، حداقل به خاطر زن و بچه هات نرو.
کد خبر: ۴۵۶۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۴

شهيد علی اصغر شاهسوندی در دفتر خاطرات خود می نویسد:به طرف ايوان دره بود صبح بعد از نماز حرکت کردم و بعد از گذشتن مسافتی در جاده ايوان دره به طرف چپ جاده پيچيده و بعد از گذشت در روستائي رسيديم در آنجا پياده شديم. سيد به من فرمان داد که با پنج نفر تيپي که نزديک روستا بود را گرفته من با آن چهار نفر به نام هاي حاجي خليل و نادر و مهدي و داوود و خودم پنج نفر شديم بعد از گرفتن تپه اول تپه دوم را گرفته و بعد از گذشت...
کد خبر: ۴۵۶۳۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۲

یادها و خاطره ها
در ماه محرم و ماه مبارک رمضان اشخاص روحانی برای تبلیغات مذهبی به روستای ما می آمدند و در منزل پدر بزرگ من اقامت می کردند. این گونه مواقع فرصت خوبی بود تا ما به مسجد برویم و از روحانی اونجا درباره ی نماز سؤال هایی بپرسیم...
کد خبر: ۴۵۶۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

یادها و خاطره ها
وقتی به خاکریز رسیدیم، به ما گفت: “کنار خاکریز بمانید تا شما را خبر کنم.” از ما فاصله گرفتند و به سمت جلو حرکت کردند. حدود ده،پانزده دقیقه گذشت و هنوز برنگشته بودند. بنابراین دچار دلشوره و تشویش شدیم...
کد خبر: ۴۵۶۰۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

یادها و خاطره ها
وقتی در دعای توسل نام امام حسین (ع) را می آوریم بی اختیار به کربلا سفر می کردیم و علی اکبر و علی اصغر را گوئی در مقابل چشم هایمان می دیدیم...
کد خبر: ۴۵۶۰۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

این شهیدان بلند بالا خاطرات شیرین و زیادی دارند، از اتفاقات و رویداد های نادر و گاه تعجب بر انگیزی که برایش رخ داده است. یکی از این خاطرات از این شهید عزیز این است که در ادامه میخوانیم.
کد خبر: ۴۵۵۹۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

یادها و خاطره ها
پس از آزادی خرمشهر، چون دشمن روحیه ی خود را از دست داده بود، مناطق اشغالی را یکی پس از دیگری از دست می داد. به همین خاطر، از مناطق مهران و دشت محسن آب هم عقب نشینی کرده و این مناطق را با تنوع زیادی مین گذاری کرده بود...
کد خبر: ۴۵۵۹۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

خواهر شهید نصراله رفیعی می‌گوید: خرمشهر آزاد شد!خبر را که شنیدیم از خوشحالی یک جا بند نمی شدیم. مردم شور و نشاط عجیبی داشتند. تلویزیون شادی همه را نشان میداد.
کد خبر: ۴۵۵۸۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

به مناسبت سالروز عملیات آزاد سازی خرمشهر
شهید غلامعباس داشته از شهدای سرافراز هرمزگانی عملیات آزادسازی خرمشهر می باشد به همین مناسبت زندگی نامه و بخشی از سفارش های شهید به مادرش منتشر می گردد
کد خبر: ۴۵۵۷۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

به همت سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس صورت گرفت؛
نمایشگاه اسناد و مدارک عملیات بیت‌المقدس به مدت پنج روز و به صورت همزمان در ۱۵ استان کشور در حال برگزاری است.
کد خبر: ۴۵۵۷۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

خاطره از شهید "هاشم عقیقی" به نقل از برادر ایشان
به رسم خانوادگی شهید هاشم عقیقی، پس از برگشت هر یک از فرزندان از جبهه بهخ پای آنها قربانی میکردند. شهید معتقد بود این قربانی ها فیض شهادت را از او گرفته است. درست دفعه بعد از زمانی که این را نقل کردند به فیض شهادت نایل گشتند.
کد خبر: ۴۵۵۶۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

خواهر شهید محمدحسین تجلی تعریف می‌کند: محمدحسین طفره می رفت و چیزی نمی گفت اما وقتی دید حریف دایی گفتن های مظلومانۀ پسرها نمیشود، گفت: فقط با یک شرط که چراغ ها خاموش باشند!
کد خبر: ۴۵۵۵۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۳۱

خواهر شهید عبداله بسطامیان می‌گوید: از من قول گرفت تا قبل از شهادتش سراغ وصیتنامه نروم. انگار هنوز او را نشناخته بودم. نمی‌دانستم پشت این چهرۀ بچه گانه روح بزرگی پنهان است.
کد خبر: ۴۵۵۵۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۳۱

پدر شهید سبزعلی رمضانی بیان می‌کند: شهید سبزعلی خیلی خوش اخلاق و دلسوز و مهربان بود وقتی انقلاب شروع شد تمام ذکر و فکرش رفتن به جبهه شد همه خانواده با رفتن او مخالفت کردیم.
کد خبر: ۴۵۵۴۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۳۱

هفدهمین جشنواره بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(ع)
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان برگزار می کند: هشتمین دو سالانه ملی سفرنامه و خاطره نویسی رضوی در دو گروه سنی زیر 18 سال و بالای 18 سال با اهداف ذیل برگزار می گردد: 1. اشاعه فرهنگ منور رضوی 2. گسترش فعالیت های فرهنگی و ادبی مرتبط با سیره امام رضا (ع) 3. ترویج و گسترش فرهنگ سفرنامه نویسی و خاطره نویسی 4. ایجاد انگیزه برای تولید کنندگان آثار ادبی مرتبط با فرهنگ رضوی
کد خبر: ۴۵۵۴۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۳۱

شهید محمد حسین پرشکفتی در خاطره ای می نویسد: يک خاطره در تاريخ 24دی ماه 1360 از حمله؛ ما صبح از خواب بيدار شديم به ورزش رفتيم و بعدش رفتيم صبحانه خورديم و به کلاس آموزش رفتيم و تا ساعت 12 آمديم و نهار خورديم و بعداً دوباره سر کلاس آموزش رفتيم و ساعت 3 بعد از ظهر بود
کد خبر: ۴۵۵۱۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۶

خاطرات هم خدمتی با شهید علی اسپرم به روایت پسرعمه شهید/
شهید علی اسپرم از شهدای ماه اردیبهشت می باشد به همین مناسبت خاطرات روایت شده توسط علی اسیر غم که در دوران دفاع مقدس هم خدمتی و پسرعمه وی می باشد منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۵۵۱۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۹