خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «علیرضا رضایی» در وصف شهیدش شعرهای حماسی فرزندش را میخواند: «شهیدم من شهیدم، به کام خود رسیدم، بیا مادر به آغوشم، تفنگم را بگیر از دوشم، بیا مادر کفن پوشم»
کد خبر: ۵۴۵۷۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «احمد عباسی» در وصف قرآن خواندن فرزند شهیدش خواند: «چه خوش است صوت قرآن پدر از پسر شنیدن، به رُخش نظاره کردن سخن از خدا شنیدن.»
کد خبر: ۵۴۵۷۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «سید اسداله قریشی» میگوید: من به همراه اسداله به جبهه میرفتم، او جثه کوچکی داشت. در ابتدا بیسیم چی گردان بود و دائم به ابتدای گردان میرفت و میآمد، بعد که آرپی جی به دست گرفت، انتهای آرپی جی روی زمین کشیده میشد. هر وقت من در سالهای بعد سراغی از او میگرفتم همه او را با جثه کوچکش میشناختند.
کد خبر: ۵۴۵۷۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر و مادر شهید «ابوالفضل حسینخانی» از کودکی و حسن اخلاق فرزند شهیدشان گفتند:«ابوالفضل در شب قدر و موقع اذان مغرب به دنیا آمد او در کودکی و نوجوانی با همه بسیار خوش برخورد و مهربان بود و هیچ کس را از خود نمی رنجاند.»
کد خبر: ۵۴۵۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمود سلیم آبادی» در وصف فرزندش گفت: «او از کودکی بسیار آرام و متین بود. پسر خوب و سر به راهی بود و با همه خوب برخورد می کرد. جبهه هم که همراه برادرش می رفت گله می کرد که چرا برادرم اجازه نمی دهد خط مقدم بروم و آخر هم خودش به پادگان حمزه سیدالشهدا رفت و راهی خط مقدم شد.»
کد خبر: ۵۴۵۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «سالار پارسا» از خاطرات دوران انقلاب و جبهه فرزندش گفت: «عمویش به او گفته بود تو در حد و اندازه تفنگ نیستی و میگیرند و تو را میکشند. او در پاسخ گفته بود عموجان کسی که تفنگ بر دوش میاندازد در خود جرات و جسارت این کار را دیده است.»
کد خبر: ۵۴۵۷۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
خاطرات جبهه جانباز «غلامرضا پارسته»
جانباز غلامرضا پارسته در خاطرات خود از انقلاب و جبهه گفت : «برادرم سعید که بعد از سه بار حضور در جبهه در والفجر 4 شهید شد موعد سربازی من رسید و به جبهه رفتم که در حلبچه در 24 اسفند 1366 مجروح شدم.»
کد خبر: ۵۴۵۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمد یاسین روشی» میگوید: هر زائری که نمازش را خوانده بود و میخواست سوار اتوبوس بشه بهم میگفت مامان اجازه میدی بهشون آب بدم.
کد خبر: ۵۴۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸
همزمان با برگزاری کنگره 12 هزار شهید استان تهران
در راستای کنگره ۱۲ هزار شهید استان تهران، از ۵ کتاب سلام بر محمدرضا، سرو قامتان سرخ گلستان، خاطرات بابا عزیز، املای آسمانی و دلاور مردان جانبرکف ایرانزمین در شهرستان بهارستان رونمایی شد.
کد خبر: ۵۴۵۴۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
خاطرات شفاهی مادر شهید «مجید فرجی»
«رنگین طلا نامدار» میگوید: فرزندم به نماز اول وقت بسیار معتقد بود، خواهرش زهرا را که هفت سال بیشتر نداشت بیدار میکرد و میگفت؛ هر وقت به سن تکلیف برسد بیدار شدنش راحت و نمازش را اول وقت میخواند.
کد خبر: ۵۴۵۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
مراسم یادبود شهیدان «علی اکبر و علی اصغر تقی زاده بافقی» همراه با یاد و خاطره والدین شهیدان گرانقدر از سه شنبه 29 آذرماه 1401 به مدت 3 شب بعد از نماز مغرب و عشاء در یزد برگزار می شود. نوید شاهد یزد پوستر این مراسم را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۴۵۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا
نصرتالله عبادی پدر شهید «مجید عبادی» میگوید: «زمانی که جنگ شروع شد، من و پسر دیگرم به جبهه حق علیه باطل اعزام شدیم. در آن زمان مجید 14 سالش بود، او نیز دوست داشت به جبهه برود ولی از لحاظ قانونی امکان حضور او در جبهه نبود اما نسبت به رفتن به جبهه اصرار زیادی میکرد. آنقدر گریه کرد تا اینکه یک روز مسئول کمیته به او گفت: اگر رضایتنامه از پدرت بیاوری میتوانی به جبهه اعزام شوی. مجید پیش من آمد و این پیشنهاد را داد و من نیز رضایتنامه برای او نوشتم و به جبهه اعزام شد.»
کد خبر: ۵۴۵۲۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۶
کربلایی محمد اینانلو پدر گرانقدر شهید «محمود اینانلو» به علت کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۴۵۱۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
همسر شهید «سلطانعلی رحمانی» میگوید: «دوران جنگ تحمیلی زمانی که دلاورمردان در میدان نبرد میجنگیدند، ما نیز در پشت جبهه در منزلهای خودمان دور هم جمع میشدیم و برای رزمندگان نان میپختیم.» در ادامه فیلمی از گفتگو با همسر این شهید گرانقدر را میبینید.
کد خبر: ۵۴۵۱۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۳
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «داود صارمی» می گوید: پسرم قبل از شهادتش گفت: زمانی که کسی فوت میکند لباس سیاه نپوش و بر مزارش شیون نکنید. بعد از شهادتش تا الان نه لباس سیاه پوشیدم و نه بر مزارش شیون کردم.
کد خبر: ۵۴۵۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲
«طاهره تبیریی» سرپرست معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امورایثارگران شهرستانهای استان تهران درخصوص ثبت خاطرات والدین شهدا ، جانبازان و همسران شهدا، گفت: «از ابتدای امسال تاکنون ۷۹۰ مصاحبه تاریخ شفاهی ضبط و از شبکههای سیما پخش شده است.»
کد خبر: ۵۴۵۱۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲
گفتگو با همسر و مادر شهیدان «یوسفعلی، ستاره و صبا شهرکی»
«زهرا احمدی پناه»، میگوید: «جنگ تحمیلی تازه شروع شده بود، با بچههایم منزل بودم. به یکباره دشمن منازل مسکونی را بمباران کرد و همگی زیر آوار ماندیم، بچههایم طاقت نیاوردند و به شهادت رسیدند. نمیدانم مصلحت خداوند چه بود که من زنده ماندم.»
کد خبر: ۵۴۵۰۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲
سرپرست معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید استان مازندران بیان کرد؛
«ناصر بهمنی» درخصوص ثبت خاطرات والدین شهدا ، جانبازان و همسران شهدا، گفت: تاکنون ۱۰۴۴ خاطره شفاهی ضبط شده است و تا پایان سال، ۱۶۰۰ مورد از خاطرات شفاهی تهیه و آماده خواهند شد.
کد خبر: ۵۴۵۰۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا
عسگر جورابراهیمیان پدر شهید «فرهاد جورابراهیمیان» میگوید: «عملیات سوسنگرد بود که تلویزیون در حال اعلام اخبار بود و میگفت؛ سوسنگرد سقود کرده است... این خبر فرهاد را پریشان و نگران کرده بود. یادم هست آن شب تا آخروقت در اتاقش به فکر فرو رفته بود تا اینکه فردای آن روز به من گفت: پدر میخواهم به جبهه بروم. چیزی نگفتم. فردای آن روز فرهاد برای ثبت نام به دفتر بسیج مراجعه کرد و برای رفتن به جبهه آماده شد.»
کد خبر: ۵۴۵۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «غلامرضا کریمی زرکانی» میگوید: «غلامرضا ۱۸ سالش بود که به جبهه اعزام شد. خیلی او مهربان بود و دلم هیچگاه طاقت دوری از او را نداشت. ولی او بیقرار رفتن به جبهه بود. یکی از همرزمانش برای من تعریف کرد: غلامرضا در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۴۴۹۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۰