مسئول دسته گردان فجر
سخن از ياد انسانهايي است كه وارثان اولياء خدا و اصالت بخشنده به انسانيت هاي جاودان بودند، از ياد كساني كه در شب ديجور زندگي توده ها، مشعل روشنايي آفرين اسلام را به عنوان كوكب هدايت به آنان نمودند


نوید شاهد آذربایجان غربی:  سردار شهید «زين العابدين ابراهيم اوغلي» فرزند قربانعلي (بنا)، بیست و پنجم شهریور 1338 در شهرستان خوی متولد شد. سال 53 در مركز فرماندهي نيروي هوايي استخدام شد. با اخراج از نیروی هوایی به دلایل فعالیتهای سیاسی، ادامه تحصیل داد و مدرک دیپلم خود را در هنرستان فنی و به عنوان شاگرد ممتاز در رشته ساختمان اخذ کرد. دوران انقلاب، دانش آموز بود، اما با هوش سرشار از رهبران و سرمايه گذاران نظام مقدس جمهوري اسلامي بود و همه ايشان را  تئوريسين اهداف عاليه انقلاب به رهبري امام امت(ره) مي شناختند. با شروع جنگ تحميلي به نداي «هل من ناصر ينصرني» امام لبيك گفت و در معيت بسيجيان محترم در فضائي آكنده از مهر و محبت و اشك ريزان عازم جبهه شد و بدلیل دوره هایی که گذرانده بود و لیاقت و شایستگی بارزی که داشت، مسئولیتهای بسیاری را در جبهه عهده دار شد و در نهایت به عنوان مسئول دسته گردان فجر دربیست و دوم فروردین سال 62 در عملیات والفجر يك در محور دهلران - مهران به اوج سعادت و آرزوي قلبي خويش دست يافت و در راه خدا شهيد شد.


بسم ا... الرحمن الرحيم
سخن از ياد انسانهايي است كه وارثان اولياء خدا و اصالت بخشنده به انسانيت هاي جاودان بودند، از ياد كساني كه در شب ديجور زندگي توده ها، مشعل روشنايي آفرين اسلام را به عنوان كوكب هدايت به آنان نمودند و بر سر همين نمايش اسلام، در افق اعلاي شهادت جان باختند.
بي پرده و بي تعارف و بدون شعار زدگي بايد اعتراف نمود كه ما غافلان عقب مانده از قافله آنان نمي توانيم به توصيف آنها بپردازيم، چرا كه اين پرندگان شاهد، گواه نقص ما و آگاه به كمال خود هستند و در صورت اظهار ما در مورد خودشان چنين خواهند گفت:
هر كسي از ظن خود شد يار من 
از درون من نجست اسرار من
بنابراين حقير سراپا تقصير از ظن خود مي گويم كه اين گلگون كفنان پيرو سيدالشهداء عليه السلام، اگر مي خواستند از آسمان عشق و عرفان فرود آمده، در خور فهم ما مكنونات درون خود را بيان كنند، شايد اين ابيات را بين اوصاف خود محسوب مي كردند:
سرگشتگان عشقيم در اين جهان فاني
خواهيم پاي بستن بر عهد جاوداني
از عمر كاميابي در شأن ما نباشد
آتش ز عشق داريم در سينه ها نهاني
ما عارفيم و دانا بر اين كه نفس ما را
ايزد نيافريده از بهر زندگاني
از شور عشق جانان بر دوشمان كشيديم 
بار امانتش را در عين ناتواني
از بهر پر كشيدن زين قالب ترا بين
خواهيم تا نماند از پا و سر نشاني
از سوز هجر ياران در خلوتيم گريان
بيگانه است با ما ديريست شادماني
هرگز مبند بر دهر (مختاريا) اميدي
از جمع شاهدان گر خواهي جدا نماني
در خاتمه اين گفتار نارسا لازم مي داند كه تذكر داده شود كه بحث در عرفان و عبوديت و اخلاص اين شهدا نبايد ما را از ذكر شجاعت و دلاوري آنها باز دارد، چرا كه اين شيران روز و زاهدان شب از نظر حماسي نيز نادره هاي عصر بودند و درعمل ثابت كردند كه:
هرگز رضا به خفت ايران نمي دهيم
زين رو امان به خصم پريشان نمي دهيم
ما را هواي كعبه و قدس است و كربلا
بيهوده در سبيل خدا جان نمي دهيم
اندر جهاد اصغر و اكبر مظفريم
از مكر خصم نقص به ايمان نمي دهيم
ما معتصم به حبل متينيم و پايدار
بنيان اتحاد به توفان نمي دهيم
بي رهنمود رهبرمان سيد جليل
در گاه فتنه دست به پيمان نمي دهيم
اي متكي به اسلحه در آب و خاك خصم
ما تكيه جز به خالق سبحان نمي دهيم
در رزم بي امان به گه حمله هايمان
اي خصم خيره سر به تو ميدان نمي دهيم
ما عاشقان فتح و شهادت يقين ترا
جز مرگ و انتحار تو فرمان نمي دهيم

(حسين مختاري - بهار 1374 - خوي)

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده