فردا که جنگ تمام شد جلوی خانواده شهدا چگونه رویتان می شود که سرتان را بالا کنید یا در روز قیامت چگونه می خواهید جواب فاطمه زهرا (س) را بدهید.
کد خبر: ۴۲۹۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۹
معرفی کتاب «رد پا برهنهها»
کتاب «رد پا برهنهها» خاطرات مرتضی نادرمحمدی معاون گردان تخریب لشکر انصارالحسین(ع) همدان است که توسط حمیدحسام جمع آوری و تدوین شده است
کد خبر: ۴۲۹۳۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۸
به مناسبت سالروز شهادت «مهرداد خواجویی»؛
تا چند وقت به خاطر این کار استغفار می کرد، اعتقاد داشت که توی این دنیا چیزی نمی تواند به آدم ضرر برساند، مگر این که خدا بخواهد.
کد خبر: ۴۲۹۳۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۷
به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، کتاب «مأموریت در خرمشهر»، خاطرات سرهنگ عراقی به نام صبار فلاحاللامی، در نماز جمعههای کشور معرفی شد.
کد خبر: ۴۲۹۲۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۷
شهید محّمد رضا غلام (فیض الهی)
نیمه های شب گفت:«صدات نمیاد. چرا یا مهدی نمی گی؟ ذکر بگو. کاری که از دست مون بر نمی یاد». تسبیح را از جیبم در آوردم. زخم هایم درد شدیدی گرفت. یک ساعت بعد دوباره صدایم زد:«مصطفی! نماز شب بخونیم، شاید دیگه نتونیم و آخرین نمازمون باشه».
کد خبر: ۴۲۹۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۸
خاطرات «بهزاد کاکی» ازپیشکسوتان دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
میدان وزیری کرمانشاه محل تجمع کارگرهای میدانی بود. با دیدن کارگرها فکری به ذهنم خطور کرد. به دوستم گفتم: «چطور است که دو تا از این کارگرها را به عنوان پدرهایمان به آموزش و پرورش ببریم.»
کد خبر: ۴۲۹۲۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۸
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن محمدی
اون موقع هنوز پسرم شهید نشده بود . یه بار حسن آمد گفت ، بابا این گوسفند ها رو بفروش .
گفتم ، چرا ؟
گفت: من میخوام برم جبهه . اگر نیومدم این گوسفند ها میرن کنار زراعت مردم و علف مردم رو میخورند . تو فردای قیامت باید جواب بدی .
گفتم ، فقط هفت هشت تارو بده به خودم که اگر گوشت نیاز داشتیم ، داشته باشیم . دیدم همه رو فروخته و هیچی نگه نداشته . چند تا پیر به درد نخور رو نگه داشته بود .
گفتم ، چرا این کارو کردی ؟
گفت ، بابا جان حرامه اگر من بخوام فقط خوب ها رو جدا کنم . کی میخواد جواب این ها رو بده .
کد خبر: ۴۲۹۱۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۹
ناگهان به ياد آوردم درحال صحبت کردن با خدا هستم و از ترس تير و ترکش فقط به جان خودم فکر مي کنم. به همين دليل استغفار کردم و رکعت دوم را عادي خواندم.
کد خبر: ۴۲۹۱۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۶
کد خبر: ۴۲۹۱۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۴
شهید علی اکبر عنایت زاده
مناسبتی بود. ده پانزده روز متوالی کسی باید حسینیه را تمیز می کرد. علی اکبر داوطلب شد. آخر کار پرسیدم:«چیزی بهت دادن؟».
گفت:«خواستم افتخاری کار کنم، برای مزد نبود. پیش خدا که گم نمی شه».
کد خبر: ۴۲۸۸۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۵
خاطراتی از شهید علی عربی
ما شکایت غذا رو میکنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بیخبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگیمون رو میکردیم
کد خبر: ۴۲۸۷۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۲
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن قربانی
هربار تا جلوی چهارراه نادر میرفتم . این بار تا پلیس راه رفتم . گفت ، مامان چرا نمیری ؟
گفت ، نمیدونم نمی تونم برم . اومد یه مقدار کنارم نشست . گفت ، ناراحت نباش . میرم سه ماه دیگه میام .
رفت و دیگه هیچ وقت برنگشت .
کد خبر: ۴۲۸۷۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۲
شهید خرداد ماه
به گزارش نوید شاهد استان قم:شهید علیرضا آجعفری ورجانی در سال 1338 در شهر مقدس قم (ورجان)دیده به جهان گشود و در خرداد ماه سال 1360 در منطقه دارخوین بعلت اصابت گلوله به بدن به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۸۶۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
شهید پانزدهم خرداد
به گزارش نوید شاهد استان قم:شهید غلامحسین شاه قلندری فرزند محمد حسن در سال 1317 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود و در خرداد ماه 1342 در حین تظاهرات توسط عوامل رژیم پهلوی در اثر گلوله یه شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۸۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
شهید داود علی جعفری
گفتم:«به این که من چقدر سعی می کنم مثل تو بشم. تو شروع کردی به نماز خوندن، من هم نماز خون شدم. تو روزه گرفتی، من هم روزه دار شدم. تو مسجدی شدی، من هم مسجدی شدم. تو نماز جمعه رفتی من هم همراهت اومدم».
کد خبر: ۴۲۸۶۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
شهید علی علومی
دوست داشت بچه ها در مراسم دعا و نماز شرکت کنند. برای این که تشویقشان کند، مسابقه می گذاشت. جایزه ای هم خودش برایشان می خرید و به آنها می داد.
کد خبر: ۴۲۸۴۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱
آزاد سازی خرمشهر و نقش رزمندگان استان سمنان
غروب که شد، فرماندهان ارتش هم باورشان شد که خرمشهر آزاد شد؛ البته نه همۀ خرمشهر. خرمشهر بزرگ بود. دستور دادند که به سرعت یک واحد برود و جاده شلمچه به عراق را ببندد تا عراق از آن طرف نیرو نیاورد. نمیتوانست از طرف اروند نیرو بیاورد. غروب به خرمشهر رسیدم. راه را بلد نبودیم. همین طور سوار شدیم. گفتیم الیالله. بسمالله الرحمن الرحیم. امن یجیبمان را خواندیم. وقتی از گمرک رد شدیم، ترسیدیم. نمیدانستیم کجاییم. حواسمان بود که نزدیک عراقیها هستیم.
کد خبر: ۴۲۸۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن اخلاقی
بین همه ی برادرهام شهید خیلی آرام و دوست داشتنی بود . خیلی رفتارش خالص بود و به وضع ظاهریش خیلی میرسید . با اینکه اون زمان این چیزها بین مردم باب نبود . برادرم با اینکه بسیجی بود خیلی به آراستگی اش اهمیت می داد .
وقتی هم دردو بیماری داشت ، خیلی کم پیش میومد که تو خونه مطرح کنه . بچه ی مظلومی بود .
کد خبر: ۴۲۸۴۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰
شهید عباس علومی
گفت:«داشتیم پرچم نصب می کردیم، چند تا از همسایه ها دور هم نشسته بودن و پشت سر یک نفر غیبت می کردن. هر کاری کردم نشنوم نشد».
کد خبر: ۴۲۸۳۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰
مسئولین به منطقه آمدند و گفتند:«دشمن از آن مناطقی كه اشغال كرده، در حال عقبنشینی است. شما توان نظامی خود را حفظ كنید تا یگانها بیشتر از این آسیب نبینند. ما با دشمن در حال صلح هستیم». ما از كرند به سمت سرپلذهاب حركت كردیم، اما دیدیم كه این آتش عقبنشینی نیست، آتش پیشروی است.
کد خبر: ۴۲۸۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹