بسیجی دلباخته ای که به فکر ادامه دادن راه پدر شهیدش بود
نوید شاهد ارومیه: شهيد صابر كوسه لو متولد 1347، مبارزی سرسخت که در جبهه های مختلف شرکت کرد تا اینکه سال 64 در جبهه اروند رود که آن موقع تنها 17 ساله بود، شرکت کرد و توسط اشغالگران كفر انديش جام شهادت را سر كشيد و به ديدار دوست شتافت.
صابردر سال 1347 در خانواده اي متدين در روستاي وار از توابع شهرستان خوی ديده به جهان گشود.
صابر هنوز چند صباحی بیش از زندگیش نگذشته بود که پدرش شهيد شد و به لقاءا... پيوست.
پدرصابر از همان اوایل انقلاب در راهپیمائی ها شرکت می کرد و حتي در روستا مواقعي اتفاق مي افتاد كه چند روزی نمی توانست از خانه خود بیرون بیاید.
اسماعیل کوسه لو پدر شهید صابر کوسه لو متولد 1305 در روستای وار از توابع شهرستان خوی، با اینکه چهار پسر و یک دختر داشت اما دلش را از این دنیای فانی رها کرد و داوطلبانه و به عنوان بسیجی راهی جبهه ها شد. بعد از رشادت و مبارزات بسیار در ایلام بعد از مبارزه ای سخت با نیروهای عراقی در دوم فروردین سال 61 به شهادت رسید.
بعد شهادت پدر، مسؤوليت خانواده به عهده اين مرد كوچك نهاده شد.
نوجوانی که با شهادت پدر، بیشتر عاشق این رسم و مرام شهدا شده بود، مدام به فکر ادامه راه پدر بود. صابر تا سوم هنرستان به تحصيلات خود ادامه داد. ولي فكر ادامه راه پدر و به دست گرفتن اسلحه خون آلودش لحظه اي او را رها نكرد.
صابر نوجوانی شیفته که مسجد نشين و دين باور بود و در عمل راهرو راه حسين بن علي(ع)، حقيقت طلب و آزاد مرد بود. در مراسم و همه نهادهای انقلابی شركت و از انقلاب پشتیبانی می کرد.
هنگام انقلاب تنها 10 سال داشت اما بر خلاف سن کمش درک کرده بود که بايد با بدي ها ستيزه كرد و دشمن زشتي ها شد.
باید مظلوم نبود و مقابل ظالمان ایستادگی کرد.
امام را، رهبرش را دوست داشت و شهادت پدر نگرش او را تكوين بخشيده بود.
بعد از اینکه پدرش شهید شد، صابر همیشه در فکر جبهه بود و اولین بار به جبهه جنوب اعزام شد. هر چه مسؤولین و مادرش تأکید می کردند که حداقل جبهه جنوب نرود، ولی شهید عزیز به جبهه جنوب اعزام شد و حدود چند ماه در جزیره مجنون ماند.
بعد از جزیره مجنون به مهاباد اعزام شد تا با ضدانقلاب مبارزه کند، سپس در جبهه مریوان هم شرکت کرد و و دوباره در تابستان64 به جبهه جنوب اعزام شد و بعد از اینکه وقت خدمتش تمام شد، آن را تمدید کرد و در عملیات والفجر8 شرکت کرد.
بعد از آن صابر در یک عملیات نفوذی در اروندرود شرکت کرد و بعد از مبارزه ای شجاعانه، جان عزیز خودش را نثار انقلاب اسلامی کرد و خون خودش را با خون امام حسین(ع) همگن کرد.
صابر تنها 17 سالش بود که در جبهه اروند رود شرکت کرد و توسط اشغالگران كفر انديش جام شهادت را سر كشيد و به ديدار دوست شتافت.
توصیه شهید: شهید عزیز همیشه تأکید بر مبارزه با ضدانقلاب می کرد و همیشه در مساجد و سخنرانی ها شرکت فعال می کرد.
روحش شاد و يادش گرامي باد
«آن لاله كه رخ و به خون مزين دارد
در خلسه عشق سر به دامن دارد
چون نام شهيد جسم عريان شهيد
پيراهن آفتاب بر تن دارد»
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران
