نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - احمد یوسف زاده
معرفی کتاب؛
کتاب «اردوگاه اطفال» به شرح خاطرات آزاده سرافراز، احمد یوسف زاده از دوران اسارت نوجوان های عمدتا کرمانی از زندان های رژیم صدام می پردازد.
کد خبر: ۴۲۷۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۰

دل نوشته ای از آزاده احمد یوسف زاده؛
حاج قاسم غواص های لشکر را جمع کرد و گفت: برای عبور از موجهای سرکش اروند فقط یک راه مانده است، آب را به پهلوی شکسته زهرا (س) قسم بدهید! نام حضرت زهرا (س) در حریری از اشک تکثیر شد و در آسمان پیچید. دل‌ها قوت گرفت.
کد خبر: ۴۲۳۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۹

مقام معظم رهبری در ادامه صحبتهاشون باز هم از علاقه شون به کرمان یاد آوری کردند و فرمودند من به دلایل زیادی به کرمان علاقمندم یکی از دلایلش همین آقای حجتی کرمانی هستند.
کد خبر: ۴۲۱۴۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۱

نمایش رادیویی آن بیست و سه نفر، کاری از اداره کل نمایش های رادیویی، به کارگردانی جواد پیشگر و نویسندگی احمد یوسف زاده تهیه شده است.
کد خبر: ۴۱۵۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۵

دل نوشته احمد يوسف زاده به سردار سلیمانی؛
سردار ایرانی، امروز روز توست و روز همه مردان شیعه و سنی و عرب و عجم که جمجمه خویش به خداوند عاریت دادند و در رکابت جنگیدند و شهد شهادت نوشیدند.
کد خبر: ۴۱۵۰۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۱

مرتض گفت: ببین جناب سروان، من فقط می خواستم بگویم که شلغم های عراق این قدر بزرگند که پنج تاش پنجاه نفر رو سیر می کند. آخر جناب سروان، شلغم های ایران خیلی کوچکتر از شلغم های عراق هستند.من خدای ناکرده منظور بدی نداشتم!
کد خبر: ۴۱۲۲۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۵

ماجرای عکس گرفتن "آن بیست و سه نفر" با صدام؛
عکس گرفتن با صدام حسین بیش از حد برایمان سخت و نفرت‌آور بود، با اکراه جمع شدیم پشت صندلی صدام، حال بدی داشتم. نمی‌خواستم در عکس دیده بشوم، سرم را پایین گرفتم.
کد خبر: ۴۰۸۳۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰

"احمد یوسف زاده" روایت می کند:
گفتم: «من نمیگم سیزده سالمه. هفده سالمه!» فواد برگشت به سمت اسماعیل، به او اشاره‌ای کرد و ناگهان ضربه‌ محکمی میان شانه‌هایم نشست و پشت بند آن بارانی از کابل روی بدن و سر وصورتم فرود آمد.
کد خبر: ۴۰۸۱۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

ماجرای اسارت آزاده سرافراز"احمد یوسف زاده"؛
آمد به سمت من و بی‌سوال و جواب یک سیلی هم به من زد، پنجه‌ سنگین سرباز عراقی در صورتم که نشست یک دفعه «اسارت» را تمام و کمال حس کردم.
کد خبر: ۴۰۸۰۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۶

ماه مبارک رمضان فرا رسیده بود. به جز عده‌ معدودی که سخت مریض بودند، همه روزه می‌گرفتند. بچه‌ها تمام شب را به دعا و مناجات می‌پرداختند. شب زنده‌داری‌های ماه مبارک، اجر ویژه‌ای هم داشت و آن شانس بیرون رفتن از آسایشگاه بود.
کد خبر: ۴۰۴۵۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۴

معرفی کتاب؛
کتاب «رنج شیرین» عنوان کتاب خاطرات اسیر آزاده شده ی ایرانی، احمد یوسف زاده است.
کد خبر: ۳۹۵۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۲