پانزده سال داشتم که غواص عملیات والفجر چهار و پنج شدم
نوید شاهد آذربایجان غربی؛ رزمنده سال های دفاع مقدس "محمد باقر برزگر" که با سن کم و ایمان قلبی و تقوای الهی بسیار بالا توانست بر حس و شور و شوق کودکی خود غلبه کند و برای دفاع از ناموس خود به میدان های نبرد اعزام شود. در ادامه شما را به گفت و گوی شیرین و خواندنی خبرنگار نوید شاهد آذربایجان غربی با این رزمنده دفاع مقدس دعوت میکنیم؛
نوید شاهد: لطفا خودتان را معرفی بفرمایید.
برزگر: اینجانب محمد باقر برزگر قورچین قلعه فرزند کربلایی مصطفی هستم. دهم مردادماه 1350 در یک خانواده مذهبی در روستای قورچین قلعه ارومیه متولد شده ام. مادرم خانه دار و پدرم کشاورز بود.
نوید شاهد: دوران کودکی شما چگونه گذشت؟
برزگر: کل دوران کودکی من از اعزام به جبهه حق علیه باطل آغاز شد، ولی قبل از ورود به صحنه نبرد در مدرسه به فعالیت های انقلابی و شرکت در راهپیمایی ها میگذشت و در کنار آن پدرم را در امر کشاورزی یاری میکردم.
نوید شاهد: چگونه از شروع جنگ باخبر شدید؟
برزگر: آشنایی من با جنگ و نظام به اوایل انقلاب برمیگردد چون من کوچکترین عضو خانواده بودم و برادرانم از من بزرگتر بودند، همگی همراه پدرم حدودا هشتاد کیلومتر به شهر برای راهپیمایی می آمدیم. برادرانم که در ارگان های انقلاب حضور داشتند و چون قبلا به جبهه جنگ اعزام شده بودند من هم علاقه خاصی برای حضور در جبهه جنگ داشتم. چون ما از همان اوایل به نظام و انقلاب معتقد بودیم و تا آخرین قطره خون پایبند این نظام خواهیم ماند.
نوید شاهد: چگونه خانوادتان را برای رفتن به جبهه باخبر کردید؟ آیا راضی بودند؟
برزگر: من به همراه غواص شهید رسول عبدالهی و شهید علی عدالتی، هر سه همکلاس بودیم و تصمیم گرفتیم که به جبهه برویم. ولی به خاطر سن من فرماندهان و از جمله پدر و مادرم در این امر تردید داشتند زیرا احساس میکردند که من نمیتوانم. در نهایت به خاطر اصرارهای من، مادر و پدرم هم رضایتنامه را امضا کردند چون شرط اصلی، رضایت اصلی پدر مادر بود.
نوید شاهد: آیا شما از غواص بودنتان در زمان اعزام باخبر بودید؟
برزگر: خیر. اصلا. من حتی شنا کردن هم بلد نبودم. زمان اعزام فرا رسید ما را به منطقه سد دز منتقل کردند. وقتی که به محل رسیدیم چون زمان تقسیم گردان ها هنوز نرسیده بود ما را به عنوان مهمان به گردان های متفاوت هدایت کردند و من هم به علت علاقه ای که به شنا داشتم به گردان غواصان پیوستم و در آنجا طی یک ماه مهارت شنا بدون لباس غواصی در سد دز پیدا کردم. البته این را هم باید اضافه بکنم که آموزش غواصی ما بدون لباس مخصوص و حمل سلاح صورت میگرفت، زیرا قرار بود بدون لباس مخصوص غواصی عملیات کربلای چهار را اجرا کنیم .
نوید شاهد: شما در کدام عملیات ها حضور داشتید؟
برزگر: من در عملیات های کربلای چهار و پنج، تکمیلی کربلای پنج و در عملیات بیت المقدس دو حضور داشتم و بخاطر اصابت ترکش، پای راستم مجروح شد.
نوید شاهد: آیا خاطره ای از بیت المقدس دو دارید که برایمان تعریف کنید؟
برزگر: در این عملیات، من به عنوان خط شکن حضور داشتم. محل عملیاتمان به گونه ای بود که با شیب تند میان شیار کوه قرار داشت. قبل از اینکه عملیات آغاز شود دشمن متوجه حضور ما شد. آنها مقابل ما قرار داشتند و ما زیر آتش خمپاره های آنها لابلای سنگ مخفی شده بودیم من در آن زمان شانزده سالم بود و آرپی چی زن بودم و به خاطر اصابت ترکش به پای راستم زمینگیر شدم و برای مداوا شیب تند کوه را به سختی تا بهداری طی کردم و بعد از دو سه روز درمان به سمت خانه راهی شدم و بعد از بهبودی کامل دوباره به میدان نبرد بازگشتم.
نوید شاهد: چرا وقتی از شما و همرزمانتان درمورد جبهه و جنگ سوالی میشود اول از معنویت آن میگویند؟
برزگر: من به نوبه ی خودم جبهه را یک دانشگاه میدانم زیرا معتقدم که تمام خاطرات به یاد ماندنی در همان دوران است. درسی که در جبهه ها می آموزیم هیچ مکتبی قادر به تدریسش نیست، می توان گفت جبهه برای ما پلی برای ورود و ساختن آینده بود.
نوید شاهد: در گرما و سرما برای میهن عزیزمان میجنگیدید، آیا به پیروزی امیدوار بودید؟
برزگر: بله صددرصد، زیرا ما به امام خمینی ره اعتقاد قلبی داشتیم و ایشان از ما خواستار حضور در صحنه های نظامی و دفاع از میهن عزیزمان بود. در واقع پیروزی ما پیروزی خون بر شمشیر بود .
نوید شاهد: اگر دوباره جنگی روی دهد شما حاضر به شرکت در جبهه خواهید بود؟
برزگر: بله با جان و دل همراه با فرزندم از ایران عزیزم حراست و دفاع خواهم کرد.
نوید شاهد: در آخر چه توصیه ای به جوانان دارید؟
برزگر: همیشه از جوانان میخواهم پشتیبان ولایت فقیه و مقام معظم رهبری باشند و از فرمایشات ایشان اطاعت امر کنند.
گفتگو از علیرضا کرملو