شهید «ولی نصیری»؛ شهید گمنام کوههای غرب کشور
ما تشنگان شربت پاك
شهادتيم
ما عاشقان راه خدا و سعادتيم
ما دل به اين دو
روز دنيا نبستهايم
ما در هواي زندگي بينهايتيم»
نوید شاهد
آذربایجان غربی؛ شهيد دلسوخته بسیجی شهید "ولي نصيري" در سال 1344 در شهرستان
نقده در خانوادهاي مذهبي و متدين متولد شد و در زمان كودكي پدرش
را از دست داد و در دامان مادر پرورش يافت.
در 6 سالگي قدم به
مدرسه نهاد و تا كلاس سوم ابتدائي در دبستان خيام به تحصيل مشغول ولي از آن پس به جهت
فقر مالي موافق به ادامه آن نشد سپس بخاطر تخصص در كار بافندگي فرش به اين حرفه مشغول
شد.
بعد از پيروزي انقلاب
اسلامي به عضويت بسيج سپاه درآمد و مدتي در مهاباد و اشنويه به دفاع از انقلاب و اهداف
مقدس آن پرداخت. در سال 61 به جبهه سومار اعزام شد تا همدوش برادران مسلمان خود از
اسلام و انقلاب اسلامي دفاع نمايد.
گاهی که از جبهه
به مرخصی می آمد به اهل خانواده می گفت: "شماها دست به دست هم بدهيد و از انقلاب
اسلامي دفاع كنيد چرا كه آن به آساني بدست ما نيامده است. بلكه در وجب به وجب اين مرز
و بوم خون جوانان ما ريخته شده و از خون سرخشان لالههاي بيشماري در سراسر دشت ايران روئيده است".
سرانجام شهید پس
از سالها تلاش و مبارزه بيامان و بعد از عمري سرشار از عشق به امام و انقلاب
و مبارزه و ستيز در بیست و یکم آبان سال 1361 در
مصاف با دشمنان قرآن در منطقه سومار به شهادت رسيده و روحش به ملكوت اعلي پيوست و جسد
مطهرش هنوز پيدا نشده و مانند هزاران شهيد گمنام مفقودالجسد گرديد و پيكر مطهرش در
گمنامي كوههاي غرب كشور فرا راه آزادگان ماند.
بار ديگر خون سرخي
از رگهاي جوان عاشق جاري شد و خط سرخ شهادت را امتداد بخشيد.
بار ديگر شمعي فروزان
در گشود با سوختن و در كف نهادن هستي خود به روشنگري و هدايت جويندگان نور و حقيقت
پرداخت. بار ديگر عاشقي از عشاق همچون مرغي از قفس تنگ دنيا پر و بال زد به ميعادگاه
معشوق شتافت باشد كه راهش را كه همانا راه خميني كبير بود ادامه دهيم.
قبرش شده نامعلوم
چون فاطمه مظلوم
گمنام به دنيا آمد.
گمنام زيست و گمنام به يار گمنامان پيوست.