بسیجی که تابع ولايت فقيه بود
يکشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۱۷
در پاره ای از وصیت نامه « شهيد مفقوالاثر صادق احمدوند اقدم» آمده است: از اين امت بيدار و حاضر خواستارم كه امام را تنها نگذارند و در همه حال به فكر انقلاب و جبهه باشند و تا خون در رگ دارند، اين انقلاب را كه وعده پيروزى آن داده شده را يارى كنند تا پرچم پرافتخار ا... اكبر بر بلندترين نقطه جهان برافراشته گردد.
![](/files/fa/news/1397/10/18/331600_511.jpg)
نوید شاهد آذربایجان غربی: «شهيد صادق احمدوند اقدم» سیزدهم فروردین 1345، در شهرستان خوي در خانواده مذهبی و معتقد به اسلام و قرآن چشم به جهان گشود. در همان دوران کودکی به همراه خانواده اش به اروميه مهاجرت نمود وتحصيلات ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را با نمرات عالي در همان شهر به سرانجام رساند، به دلیل علاقه ی زیادی که به درس ومشق داشت با نمرات بهتر وارد دانشگاه امام حسين(ع) شد.
وی، فردي مؤمن و معتقد به اسلام و عاشق حضرت امام خمیینی و تابع ولايت فقيه بود. در عاشوراي حسيني براي مظلوميت امام حسين(ع) و ياران وفادارش، از ته دل سينه مي زد و اشك مي ريخت. متفكري كه به صحراي سرخ كربلا مي انديشيد. مسافر كربلا، زائر امام حسين(ع)، که زيارت يا شهادت برلبش بود. حضور سرخ و حماسي اش سرشار از ايمان و عرفان بود. شاگرد مدرسه عشق بود و به معراج مي انديشيد.
در پاره از وصیت نامه شهید آمده است:
«اللهم فاقبل عذري و ارحم شده ضرّي و فكني من شدّ وثاقي»
«پروردگارا بپذير عذر مرا و رحم كن در سختى و گرفتاريم و رها ساز مرا از بند سختى ها.»
" به كورى چشم دشمنان هميشه پيروز و سرافراز باشيد"
«خدايا با چه وضعي شروع به نوشتن وصيت نامه مي كنم كه سرتاپا گناه و معصيت و آلوده به عوامل دنيوي هستم و خود را كاملاً آماده پذيرايي خداوند نمي دانم و قادر به مقابله با عوامل ، پرس و جوهاي الهي نبوده و نيستم و گرچه از خداوند نا اميد نبوده و به او وابسته هستم و اين بنده عاصي خواستم چند مطلبي را به عرض برسانم و اميدوارم كه به حق پنج تن آل عبا (محمد و علي و حسن و فاطمه و حسين(ع) مورد عفو الهي قرار گيرم.
از اين امت بيدار و حاضر خواستارم كه امام را تنها نگذارند و در همه حال به فكر انقلاب و جبهه باشند و تا خون در رگ دارند، اين انقلاب را كه وعده پيروزى آن داده شده را يارى كنند تا پرچم پرافتخار ا... اكبر بر بلندترين نقطه جهان برافراشته گردد و هميشه آن ارزش انقلاب را حفظ كنند و هيچ وقت از ياد شهدا غافل نباشند و در همه اعمال خود، خدا را در ياد داشته باشند و هيچ وقت از اين خون شهدا براى رسيدن به آمال دنيوى استفاده نكنند و هميشه پشتيبان ولايت فقيه باشند.
سخني هم با پدر و مادر بزرگوارم دارم كه انشاءا.... اين خطاكار را كه نتوانسته ام آن حق و ديني را كه بر گردن من داشته، عطا نمایم و هرچه بدي از ما ديده اند به بزرگواري خودشان مورد عفو و مغفرت قرار دهند.
پدر و مادرم؛ از كوچكي با اين همه رنج و مشقت مرا بزرگ كرديد و خيلى رنج هاو اذيت ها تحمل كرديد، می خواهم كه بعد از شهادت من هيچگاه ناراحت نبوده و مثل زينب كبرى(ع) عمل كنيد و به خاطر حسين(ع) و72 تن از يارانش ناراحت شويد و گريه و زارى كنيد. خود را در مقابل منافقين و دشمنان ناراحت نشان ندهيد و به كورى چشم دشمنان هميشه پيروز و سرافراز باشيد و از اينكه فرزندتان را به خاطر قرآن و اسلام جان خود را فدا كرده، افتخار كنید و هر چه بدى از من ديده ايد، به خاطر رحمت هاى الهى گذشت كرده و مورد عفو قرار دهيد.
و با خداحافظي از خواهر و برادران گراميم، اميدوارم كه انشاءا... هر چه بدي از اين شهيد ديده باشي، به خاطر رضاي خداوند مورد مغفرت قرار دهيد و خواهر بزرگوار انشاءا... كه بعد از شهادت من همچون زينب كبري(س) صبور بوده و حافظ خون شهيدان باشيد و هر چه مي تواني از عفت و حجاب خود نهايت حفاظت را به جا آورید. در ضمن به تمامي دوستان و آشنايان كه حقي بر گردن ما دارند، حلاليت طلبيده و انشاءا... كه هر چه بدي از ما ديده اند ببخشند.!»
كوي جانان را كه صد كوه و بيابان در ره است / رفتم از راه دل و ديدم كه ره يك گام بود
وی براي دفاع از آرمان هاي بلند انقلاب و رهائي ميهن اسلامي از دست دشمن بعثي به مدت دو سال در اكثر جبهه هاي حق عليه باطل شركت داشت و با رشادت هاي خويش حماسه ها و خدمات ارزشمندي را از خود به يادگار نهاد.سرانجام در نوزدهم دی ماه 1365 در منطقه عملياتي كربلاي پنج در شلمچه مفقودالاثر گرديد، و پس از تفحص ، در باغ رضوان ارومیه به خاک سپرده شد! روحش شاد و يادش گرامي باد!
منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی
نظر شما