نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره شهید
معصومه اسکندری دختر شهید«عبدالعلی اسکندری خانقاهی» تعریف می کند: پدرم خیلی عاشق امام بود وقتی تصویر امام (ره) را در تلویزیون می‌دید صلوات می‌فرستاد ما هم به سمت تلویزیون می‌رفتیم آقا را می‌بوسیدیم.
کد خبر: ۵۶۳۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۹

پدر شهید «محمد ولی یونسی» تعریف میکند: من و او با هم به سنگر‌های تصرف شده دشمن بعثی برای سرکشی می‌رفتیم ایشان اکثر فشنگ‌های رسام را جمع می‌کرد و شب‌ها به طرف دشمن شلیک می‌کرد، عاشق فشنگ رسام بود.
کد خبر: ۵۶۳۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸

مادر شهید انقلابی «مجتبی ارفعی زرندی» در خاطراتش می‌گوید: مراسم تشییع پیکری که برای مجتبی برپا شد بی‌نظیر بود و تقریبا همه مردم شهر آمده بودند.
کد خبر: ۵۶۳۲۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷

پدر شهید «عادل جعفری شبکلائی» تعریف می‌کند: علاقه شدیدی به امام داشت و آماده و گوش به فرامین او بود. به خاطر عشق و ارادتی که به امام و انقلاب داشت، بیشتر وقت خود را در پایگاه با بچه‌های بسیجی می‌گذراند.
کد خبر: ۵۶۲۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰

پدر شهید «مهدی پورهاشم کله بستی» تعریف می‌کند: نسبت به بدحجابی یا بی‌حجابی حساس بود. مخصوصا به مادر خود رعایت حجاب و شرکت در جلسات مذهبی و بسیج را توصیه می‌کرد.
کد خبر: ۵۶۲۸۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸

چهارمین رویداد استارت آپی سرآمدان شاهد و ایثارگر گیلان امروز (شنبه) با رقابت هشت تیم برای راهیابی تیم‌های برتر به رقابت‌های کشوری، در پارک علم و فناوری استان به کار خود پایان داد.
کد خبر: ۵۶۲۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۱

قاب خاطره از سرباز گمنام امام زمان شهید «یارحسین محمدی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام که دی ماه 1367 در حین مأموریت در کوه مانشت به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
کد خبر: ۵۶۱۶۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۰

همرزم شهید «مصطفی تیرگران» تعریف می‌کند: در هفت تپه که بودیم هنگام شب آقا مصطفی یک لیوان پر آب بر می‌داشت و آب را برای ساختن وضو نماز شب استفاده می‌کرد.
کد خبر: ۵۶۱۳۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۵

همرزم شهید «سیدجواد معصومی» تعریف می‌کند: شهید در مناطق جنگی که حضور پیدا می‌کرد، تحت هیچ شرایطی شوخی نمی‌کرد چون معتقد بود و احساس می‌کرد که امام زمان در جبهه‌هاست و در حضور امام زمانمان نباید بی‌ادبی کنیم.
کد خبر: ۵۶۱۱۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۱

خواهر شهید «سیدعباس موسوی لموکی» تعریف می‌کند: یک بار در بیمارستان مشهد بستری بودند که از ناحیه دست و پا تیر خورد و عملش کردند. پدر و مادر و برادرم برای دیدنش رفته بودند. او خواب بود. در عالم خواب با امام زمان (عج) صحبت می‌کرد. پدر رفت او را صدا کرد و بعد که بیدار شد گفت چرا من را صدا زدی، داشتم با امام زمان (عج) صحبت می‌کردم.
کد خبر: ۵۶۱۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸

فرزند شهید «علی خلیلی» تعریف می‌کند: همیشه می‌گفت حاضر است سرش را برای امام حسین بدهد که آخر هم جنازه ایشان بدون سر برگشت.
کد خبر: ۵۶۰۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵

مادر شهید «سید باقر تاکامی» تعریف می‌کند: روزی از ساری به منزل آمد و زیر بغلش یکی چیزی را مخفی کرد من متوجه شدم به او گفتم این چیست؟ گفت این رساله امام خمینی است. من گفتم امام خمینی کیست؟ گفت: آرام تر. اگر کسی صدای ما را بشنود ما را به رژیم شاه معرفی می‌کند این کتاب را عموجانم به من داد گفت ببر و برای مادرت بخوان! آن شب تا سحر رساله را برایم خواند و مرا کاملاً با شخصیت امام آشنا کرد.
کد خبر: ۵۶۰۸۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۳

قسمت نخست خاطرات شهید «محمدرضا وفائی‌نژاد»
هم‌رزم شهید «محمدرضا وفائی‌نژاد» نقل می‌کند: «شهید محمدرضا این افتخار را کسب کرده بود که در پل سه‌دهنه نماز جماعت را به امامت آیت‌الله خامنه‌ای اقامه نماید. شهید، بعد از این که مرا دید، گفت: جایت خیلی‌خیلی خالی بود! مثل این بود که تازه متولد شده بودم. نماز عارفانه‌ای بود.»
کد خبر: ۵۶۰۶۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹

برادر شهید «رمضان علی پیشدادیان» تعریف می‌کند: علاقه شدیدی نسبت به کتاب‌های دینی از جمله قرآن کریم، نهج البلاغه و مفاهیم قرآنی داشت. به نماز خیلی اهمیت می‌داد و خصوصاً نماز‌های نافله را به جا می‌آورد.
کد خبر: ۵۶۰۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸

برادر شهید «احمد تازیکی» تعریف می‌کند: به فرزندانش سفارش و توصیۀ شدیدی به برپایی نماز داشت. ارادت و محبت زیادی به اهل بیت داشت. مستحبات را نیز انجام می‌داد از جمله خواندن نماز شب.
کد خبر: ۵۶۰۵۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸

خواهر شهید «محمدعلی زارع» تعریف می‌کند: برادرم از سالیان قبل از انقلاب، مبارزات زیادی با رژیم داشت و به شناسایی ماهیت رژیم و سردمداران بین مردم، دانشجویان و ... می‌پرداخت و کتاب‌های مذهبی را به صورت کتابخانه سیاری بین جوانان توزیع می‌کرد.
کد خبر: ۵۶۰۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۴

پدر شهید «مصطفی کریم خانی» می‌گوید: مخالف رفتن شهید به جبهه بودم و به او تذکر دادم که پسرجان نسبت به اندازه سهمت به جبهه رفته‌ای حالا پشت جبهه فعالیت کن، ولی ایشان قبول نکرد و اعلام کرد که امام فرمودند اجازه پدر و مادر ملاک نیست.
کد خبر: ۵۶۰۱۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۷

مادر شهید می‌گوید: بسیار مقید به حق الناس بود به مسجد می‌رفت مسئول تقسیم غذا بین مردم بود اضافه غذا را به ما نمی‌داد می‌گفت: مال مسجد است.
کد خبر: ۵۵۹۹۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۵

همرزم شهید «علی تمری» تعریف می‌کند: با کومله‌ها درگیر شدیم که از ۱۱ نفرمان، سه نفر شهید، یک نفر زخمی و ۷ نفر سالم دَر رفتیم. زخمی‌ها را با خودمان آوردیم، اما جنازه‌ها را نتوانستیم با خود بیاوریم و جنازه‌ها همان جا ماندند و آن‌ها بالا سر جنازه‌ها آمدند، خلاصی زدند به سر علی که سرش از هم پاشید. ایشان مثل مولای خود امام حسین (ع) بدون غسل دفن شد.
کد خبر: ۵۵۹۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۱

شهید «مهدی تیموری» عاشق جبهه بود و هیچ ترس و واهمه‌ای برای رفتن به جبهه نداشت. می‌گفت، چون جنگ علیه ما شروع شد باید از وطن دفاع کنیم و برای حفظ و ناموس و انقلاب باید پشتیبان رهبر باشیم و به جبهه برویم و دشمن را شکست دهیم.
کد خبر: ۵۵۹۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۰