من با چشم باز به جبهه آمدم تا دِینم را ادا کنم
نوید شاهد آذربایجان غربی؛ شهید «قربان بهادرى » دوم فروردین 1344 در روستای کهریز از توابع شهرستان مرند دیده به جهان گشود. پدرش اسماعیل کاسب بود و مادرش قمر نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سرانجام در دوازدهم بهمن 1359 در آبادان بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
در ادامه وصیت نامه شهید بزرگوار را می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر رهبر كبيرمان امام امت، خمينى بت شكن و سلام بر تمام رزمندگان اسلام و تعظيم بر تمام امت مسلمان مان. خداوند را فرشته اى است كه هر روز فرياد مى كند، بزاييد براى مردن و جمع كنيد براى از بين رفتن و بسازيد براى ويران گشتن، دنيا سراى گذشتن است نه سراى ماندن، و مردم در آن دو دسته اند: دسته اى خود را در خواهشهاى نفسانى غرق كنند و خويش را به كفر هلاك سازند و دسته اى خود را به اطاعت و بندگى وا دارند پس خود را از عذاب رستاخيز برهانند.
«از علي (ع)» خداوندا ما را در اين راه مقدس و به ثمر رساندن انقلاب اسلامى مان پيروز بگردان، پدر و مادر و برادران و عمو زادگان و قوم خويش و دوستان عزيز، چنانكه واقف هستيد مملكت ما مورد تاخت وتاز بيگانگان قرار گرفته و به بنا به فرمایش امام امت دست آمريكاى جنايتكار از آستين دولت بعث عراق بيرون آمده و به انقلاب اسلامى ما حمله كرده است در چنين موقعيتى اسلام خون مى خواهد و من هم با چشم بيدار و با آغوش باز به جبهه آبادان آمدم تا دين خود را نسبت به اسلام عزيز ادا كنم.
از شهيد شدن من ناراحت نباشيد؛ چون شهيد در نزد خداوند زنده است و روزى مى خورد. به آن چيزى كه بدست مى آوريد شادمان نباشيد و آن چيزى را كه از دست مي دهيد غمگين نباشيد. چون اين در حقيقت خداوند است هم مي دهد و هم مي گيرد. شما كه مرا از دست مي دهيد حداقل رضاى خداوند را به خودتان جلب كنيد.
والسلام قربان بهادرى