حجابت کوبنده تر از خون شهید است
نوید شاهد آذربایجان غربی: «شهيد حيدر حسن نژاد انهر» دوازدهم آذر1340 درروستاي انهر از توابع شهرستان اروميه دريك خانواده نسبتاً متوسط متولد شد. دوران تحصيل ابتدائي را با موفقيت در همان محل گذراند و براي ادامه تحصيل به شهر آمد و تا كلاس دوم راهنمايي در آنجا تحصيل كرد. او در همين زمان پدر عزيز خود را از دست داد. به علت اينكه فرزند ارشد خانواده بود سرپرستي خانواده را بر عهده گرفت. ايشان براي امرار معاش تأمين مخارج خانواده اش سخت زحمت مي كشيد، به طوري كه مجبور شد مدرسه را رها كند، ولي با اين وجود از مطالعه دست برنداشت و در خانه كتابهاي متعدد اسلامي را مطالعه مي كرد.
وی قلب رئوف و مهرباني داشت. در مقابل همه تواضع و فروتني نشان مي داد. قبل از رسيدن به سن تكليف با عمل به فرايض ديني روح مطهرش را صيقل مي داد. در اكثر ایام زندگیش، روزه مستحبي مي گرفت، با وجود حالت مظلومانه اش، سخت در برابر ظلم و نامردي ها ايستادگي مي كرد، در سن نوزده سالگي با شور و شوق وصف ناپذير در سپاه پاسداران ثبت نام کرد و به صفوف رهروان اسلام و انقلاب پيوست. وي مدتي در اشنويه مشغول خدمت شد. حدود سه سال با بسيجيان اسلام درجبهه ها حضور داشت و در هر عمليات محوله شركت مي نمود. ايشان بعد از بازگشت از جبهه، مجدداً به طور داوطلبانه به جبهه پيرانشهر اعزام گرديد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
« من با ميل و عشق فراوان به این جنگ مقدس قدم می گذارم، می دانم که حق با ماست و همیشه پيروز است و ما هم به خاطر حق مى جنگيم. چنان كه شهيد بشويم سعداتی ست بالاتر! فقط من از مادرم و خواهران و برادرانم تقاضا دارم كه پس از اينكه به درجه شهادت نائل گشتم هيچگونه ناراحتي نداشته و افتخار كنيد و همچنين به ساير دوستان بگوئيد كه حيدر راهى را رفته است كه سرور آزادگان حسين(ع) رفته و شما راه او را ادامه دهيد. نماز خود را بخوانيد. با خلوص نيت روزه بگيريد و خمس و زكات بدهيد. امر به معروف و نهى از منكر بنمائيد. حجاب اسلامى خود را كاملاً حفظ نماييد چون حجاب شما از خون ما که در جبهه می ریزد برای دشمن کوبنده تر است.
برادران و خواهران، حال كه آرمانهای انقلاب اسلامى دارد به کشورهای ديگر نیز سرایت مي کند و كفار به مقابله شديدي با آن برخاسته اند، هر مسلمان بايد سهمي در آن داشته باشد و براي تداوم انقلاب يا خون بدهد و يا پيام خون خود را قادر به رساندن پيام به خوبي و كامل نمي بينم. اين راه را برگزيده ام و آمدم تا شايد خونم را براي حفظ و تداوم اين انقلاب اسلامي بدهم، زيرا حياتم آن طور كه بايد براي اين انقلاب ثمردار نبوده است و آرزو دارم اولين و آخرين سعادتم نوشيدن شربت گواراى شهادت در راه فضيلت باشد و آخرين حرفى كه از دهانم برآورم ا... اكبر خميني رهبر باشد.»
ايمان و اعتقاد به هدف و پشتكار تلاش وصف ناپذيرش در مصاف با دشمنان او را در ميان ديگر همرزمان متشخص كرده بود، به طوري كه از طرف كميته انقلاب اسلامي به عنوان معاونت فرماندهي كميته سرو انتخاب گرديد. شجاعت ها و جسارت های شهید در جبهه چنان بود که حتی کم تجربه ترین رزمنده ها را نیز به دل دشمن می کشاند. همه رزمنده ها شهید را دوست داشتند و برایش احترام قایل بودند. همین رشادت و شجاعت ها از او رزمنده ای جان بر کف ساخته بود که هر لحظه برای وصول به عالم ملکوت جان را در طبق اخلاص نهد. سرانجام با همین فروتنی، بعد از چهار ماه خدمت صادقانه دربیست و هفتم دی ماه 1367 در منطقه سرو هنگام درگیری با اشرار بر اثر اصابت گلوله به فيض شهادت نائل گشت.روحش شاد و يادش گرامي باد!