مجموعه خاطرات آزادگان در کتاب «یادگاران نور»
نوید شاهد آذربایجان غربی؛ کتاب «یادگاران نور» به نویسندگی «رحیم جباردخت» توسط روابط عمومی شرکت توزیع نیروی برق آذربایجان غربی با همکاری اداره کل بنیاد شهید استان در سال 1398به چاپ رسیده است.
هشت سال جنگ تحمیلی بدرستی آزمون مهم برای مردم ایران در دفاع از کشور و دین در برابر تجاوز دشمن خارجی بود و در این میان چه فرزندان دلیر و برومند به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و چه تعداد که از دلاورمردان نیز در این جنگ مجروح و به عنوان معلولین جنگ شناخته شده و در این بین عزیزان هم بودند که در حین نبرد با بعثیون به اسارت دشمن در آمده و سالها در سیاهچالههای رژیم بعثی در اسارت بودند به امید اینکه روزی این روزهای تلخ به پایان می رسد و به عنوان قهرمانان آزاده در میان استقبال گرم مردم به میهن باز خواهند گشت و این تنها امیدی بود که این عزیزان را به تحمل و مقاومت در برابر وحشیگری و ددمنشی های ماموران بعثی در اردوگاه های مصمم می کرد.
این کتاب به منظور انعکاس خاطرات آزادگان عزیز از دوران اسارت که شاید تاکنون این خاطرات در جایی درج نگردیده و امروز پس از گذشت بیش از 30 سال از آن دوران تلخ هنوز آثار مخرب آن همچنان در ذهن این دلاوران نقش بسته است.
در برشی از کتاب میخوانیم:
شادروان آزاده احمد راد در فروردین 1366 آموزش سربازی خود را در بیستون کرمانشاه گذراند و بعد از آن جهت ادامه خدمت به سرپل ذهاب اعزام و در گردان 128 لشگر 81 زرهی کرمانشاه مشغول به خدمت می گردد و 12 ماه از خدمتش می گذشت که به اسارت نیرو های عراقی در می آید و 26 ماه را در سیاه چالهای رژیم عراق در اسارت به سر می برد. وی در هنگام اسارت در اثر انفجار های متعدد در منطقه دچار موج گرفتگی و همین امر موجب گردید که به مدت 6 ماه در بیمارستانهای عراقی بستری باشد.
12 ماه از خدمت سربازیم می گذشت جزء پرسنل گردان 128 لشکر 81 زرهی کرمانشاه بودم که در عملیات مرصاد، به اسارت نیرو های عراقی درآمدم. بعد از اسارت من و دیگر همرزمانم را 4 روز در خانقین نگه داشته و بعد از آن به نهروان، نزدیکی های بغداد منتقل کردند و 9 ماه را در این اردوگاه بودیم که به موصل منتقل کردند و 6 ماه نیز در یکی از اردوگاه این منطقه بودیم. در این اردوگاه 750 نفر را در یک سوله نگهداری می کردند. وضعیت اسف بار بهداشت در این اردوگاه موجب شده بود که اکثر بچه های این اردوگاه دچار بیماری گال و اسهال خونی شوند و این بیماری در این اردوگاه بیداد می کرد.
روزانه یک لیوان آب سهمیه ما بود که نصف آن را می خوردیم و نصف دیگرش را به بیماران می دادیم. من در اثر موج انفجار6 ماه را در بیمارستانهای عراقی بستری بودم و هنوز هم روزانه 7 عدد قرص با دز های بالا می خورم که اگر این قرص ها نباشند کلا بهم می ریزم و دیگر نمی دانم چکار می کنم.
آقای راد بعد از 26 ماه اسارت در اردوگاه های بعث عراق در سال 1369 بهمراه دیگر همرزمانش برنامه تبادل اسرا از طریق مرز خسروی به میهن اسلامی باز گشت.
وی پس از بازگشت به وطن در سال 69 به استخدام شرکت نیروی برق استان آذربایجان غربی درآمد و در حالیکه جانباز 30 درصد است صادقانه در بخش سیم بانی شرکت به انجام وظیفه پرداخت.
آقای راد در حال حاضر دارای دو فرزند پسر و دختر است که پسرشان دارای تحصیلات دیپلم برق و دخترشان در کلاس 12 به تحصیل اشتغال دارند.
گفتنی است؛ شادروان احمد راد در سال 1398 چشم از جهان فرو بست. روحش شاد و روانش پاک باد.
شادوان احمد راد