«گل های محمدی»؛ شعرهای رزمندگان اسلام در زمان خطر
نوید شاهد آذربایجان غربی؛ کتاب «گل های محمدی» به نویسندگی «مظفر خداوندگار» در سال 1385 توسط گروه تالیف معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی گردآوری شده و تقدیم به آنانی می شود که در وقت خطر، عاشقانه خاطره آفریدند و تلخی های روزگار را به شهد شهادت مبدل نمودند.
کتاب «گل های محمدی» شعر دفاع مقدس را از منظر دیگر نگریست، این شعر در زمانی پدید آمده است که بعضی در زیر آتش خصم سروده شدند و برخی در فردای جنگ که بوی تلخ باروت همچنان در مشام شاعران باقی است که چه سان، سرب آتشین را در سبزینه دل می کوبیدند و دشمن را برای مرگ عاطفه، پاییز غیرت و سرمای همدلی هرچه در توان داشت بر خرمن این ملت بارانید، چه سرمایه های انسانی، سوختند تا «فردا» بماند که ماندیم. ما همان فردایی بودیم که بخاطرمان، انسان های شریفی نغمه خوانان، پای در حریم عشق نهادند تا حرامی ها، کام کودک بچه معصوم را تلخ نکنند.
شعر های شعرای دفاع مقدس، آستان نشین، لحظاتی است که انسانی، برای رسیدن به وادی عشق چنین نیازش را از بطن دنیا می کند تا «مادرش» زنده بماند. رخدادهایی را در بر می گیرد که جمعی، قلب هایشان را بر روی آب و آتش می گستردند تا هرکس می خواهد در سفینه النجاه میهمان بشود، میزبانی شان را بکنند.
در برشی از کتاب میخوانیم:
گاه جنون بود و گه جنگ بود سیطره جغد بد آهنگ بود
جای دل اندر صدف سینه ها کین و حسد و گل و سنگ بود
داعیه داران ستم پیشه را دیده تاریک و دل تنگ بود
سینه نشکفته گلچهرگان از ستم دشنه به خون رنگ بود
خنده گلهای گلستان عشق بی خبران را سبب ننگ بود
حاصل اندیشه گم گشتگان تیرگی و خدعه و نیرنگ بود
زنده هر آن چیز که رنگی نداشت مرده هرآن چیز که فرهنگ بود
ز این همه شر ما در ایام را چهره غمگین بود و پرآژنگ بود
خالق این گنبد نیلوفری ناظر این قافله لنگ بود
گفت به جبریل که مامور شو
نور شو و بر جبل النور شو