خاطرات آزاده جانباز مدافع حرم در «زخمهای نشمرده»

به گزارش نوید شاهد آذربایجان غربی؛ بدون تردید دوران پرافتخار دفاع مقدس، به منزلۀ گنجینۀ عظیم معنوی ایران اسلامی، در تمام طول تاریخ زنده و جاری است. ایثار و رشادت مرد و زن و پیر و جوان این مرز و بوم در دفاع از اسلام و میهن عزیزشان همیشه در یادها خواهد ماند.
ایام دفاع مقدس و روزها و شبهای پرتلاطم و پرالتهاب آن بهانه و بستری بود برای ظهور مردانی بیادعا که از آن سوی تاریخ میآمدند. سبز به رنگ زیستن و رستن آمدند و سرخ به رنگ خون و قیام و زندگی جاویدان رفتند. چه آمدن و رفتن باشکوهی. این دنیا جای آنها نبود، فقط درنگی بود برای تجلی بخشیدن به معنای زندگی.
جعفر عباسنژاد یکی از آن مردان مردی بود که از هشت سال دفاع مقدس و از اسارت زندانهای رژیم بعث عراق به یادگار مانده بود. با جولان داعش در منطقه، ایشان نیز برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی سوریه شد. در آن روزها و رفتوآمدها هم، ایشان کمی دستنیافتنی بود. با اینکه جراحات بهجامانده از دوران دفاع مقدس و اسارت جسم ایشان را تحت فشار قرار داده بود، روحشان همچنان به استواری همان سالها برای خدمت به اسلام و جهاد پر میکشید.
روایت چند خاطره از دوران دفاع مقدس بر اشتیاق نویسنده برای ثبت و ضبط و تدوین خاطرات ایشان افزوده بود چون حضور این بزرگمرد در هشت سال دفاع مقدس و در پی آن اسارت در عملیات والفجر8 و بازگشت به میهن و حضور در صحنههای خدمت و نیز اعزام به سوریه بر اهمیت خاطرات ایشان میافزود.
جعفرعباسنژاد به لحاظ جسمی به دلیل جراحات و آثار سالهای سخت اسارت و همچنین حضور در جبهۀ سوریه بسیار تحلیل رفته، بهشدت ضعیف شده بودند؛ آنچنان که چند بار در بیمارستان بستری و تحت نظر بودند. از اینرو، شروع مصاحبهها باید با لحاظ شرایط جسمی ایشان صورت میگرفت اما این اتفاق هیچ گاه رخ نداد.
خبر درگذشت آقای جعفر عباسنژاد، همۀ تلاشها و امیدها را برای ثبت و ضبط خاطرات ایشان به یکباره به آه و افسوس و حسرت بدل میکند. حاج جعفر عباسنژاد در پی شدت گرفتن جراحات وارده در جنگ، بهخصوص دوران اسارت، و نیز جبهۀ سوریه در سالروز وفات آن بانوی صبر و مقاومت و ایستادگی دعوت حق را لبیک گفتند و به یاران شهیدشان پیوست و بسیاری از خاطرات همراه با ایشان چهره در نقاب خاک کشیده شد.
با تلاشهای حسین غفاری، رزمنده و محقق و نویسنده دفاع مقدس و از دوستان نزدیک حاج جعفر، جمعآوری خاطرات و زندگینامه این شهید آغاز شده و طی تلاش پنجماهه و بیش از بیست ساعت مصاحبۀ انفرادی و گروهی با دوستان، آشنایان، اقوام، و همرزمان حاج جعفر عباسنژاد و البته تحقیقات جانبی بسیار دقیق نویسنده در کنار تلاشهای مسئولان محترم ادارۀ کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آذربایجان غربی برای مصاحبۀ اولیه در بخشی از خاطرات ایشان این مجموعه مدون و آماده چاپ و انتشار شدهاست.
مصاحبه، تحقیق، و ثبت و ضبط خاطرات مرحوم جعفر عباسنژاد با همکاری آقایان محرم تیزکار، برادران مجید، حمید، حبیب، و باقر نجفپیر، داود چکمهدوزی، ابراهیم عصمتلو، نادر فتورایی، جعفر جلیلپور، مرتضی سخینیا، مرتضی خلیلزاده، کمال نعمتی، مهدی توتونچیان، و سرکار خانم ناهید نجفپیر (همسر مرحوم حاج جعفر عباسنژاد) انجام گرفته است.