بسیجی که طرفدار مظلومان بود
نوید شاهد آذربایجان غربی: «شهيد نقي پورهاشم» یکم دی1314، در شهرستان مياندوآب در خانواده ای مذهب و متدین چشم به جهان گشود. تا كلاس دوم ابتدایي درس خواند. با اينكه تحصيلات کمی داشت؛ اما از معلومات خوبی بهره مند بود و همین درایت و کیاست از او انسانی دانشمند به علوم زمانه ی خویش ساخته بود.
وی، مظهر عشق و ایمان بود به همین خاطر دلش كانون معرفت خدا بود. در نعمت های خدا تفکر می کرد و درباره ی زیبایی ها، همیشه با خانواده و دوستان به تامل می نشستند. اسنای به تمام معنا عارف و آگاه که در بر پا داشتن شعائر اسلامي بسیار کوشش می کرد، فردي خوش اخلاق و خنده رو و نسبت به خانواده و بچه هايش رئوف و مهربان بود. طرفدار مظلومان بود و از ظلم و ستم بیزاری داشت. ستم را چون نفس های شیطان تاریک و نفرت برانگیز می دید. نمازش را به جا مي خواند و به مقدسات علاقه خاصي داشت. از شجاعت امامان و پيشوايان اسلام نقل قول مي كرد و چنان احساساتي مي شد كه هنگام صحبت، اشك از چشمانش سرازير مي گشت.عاشق ولایت بود و امام علی(ع) و امام حسین را عاشقانه می پرستید.
وی،از نظر اخلاقی سرمشق دوستان، آشنایان و اهل محله بود. به سادگی زندگی می کرد و ساده زیستن را تبلیغ می کرد ومی گفت:«زندگی مجلل نمی تواند انسان را به تکامل برساند، البته فقر هم نمی تواند انسان را به تکامل برساند. اما همین که زندگی به سختی صورت نگیرد، می تواند در تهذیب نفس و درون آدمی مثمرثمر باشد. »
به نقل از خانواده «شهيد نقي پورهاشم» درهنگام نام نويسي در بسيج :
« من راه حضرت محمد (ص) و راه حسين(ع) را مي روم كه در كربلا با خون خود ویارانش، اسلام را زنده کرد. اگر راه امام حسین(ع)نبود، ما درعصر جهالت دست و پا می زدیم. ما چقدر انسان های سعادتمندی هستیم که اسلام ناب محمدی ما را شیفته خود کرد، به طوری که داوطلبانه برای فدا کردن جان ومال خود پیشقدم هستیم.»
« شهيد پورهاشم» پاكباخته اي بود كه با سرمايه ايمان و اخلاص پا به عرصه هستي و مبارزه با گروهكهاي ضدانقلاب نهاد. وقتي عمل غيرانساني منافقين را نسبت به دولت انقلاب اسلامي مشاهده كرد داوطلبانه دست از شغلش كشيد و ماشين خود را فروخت و براي سركوب كردن و مبارزه با منافقين و زنده كردن اسلام و برپا نگهداشتن انقلاب،به عنوان بسیجی در جبهه نبرد اعزام شد.
خاطره همسر شهید «شهيد نقي پورهاشم» در آخرین دیدارش:
«مرا ببخش و مرا حلال كن. من تو را با اين همه مسئوليت تنها مي گذارم. از دخترهاي گلم خوب محافظت كن. هرگز از شهادت من رنجیده مشو! امروز اگر به میدان جنگ نروم، برای همیشه پشیمان خواهم شد، به خاطر تو و دخترم، باید به جنگ با کفر بروم.»
سرانجام بعد از عمري تلاش و كوشش در راه اسلام و دين در بیست و ششم آذرماه 1359، در روستای خیر آباد مهاباد هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب بر اثر گلوله به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد و در گلزار شهداي مياندوآب به خاك سپرده شد .روحش شاد و يادش گرامي باد!
منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی