باد هم خلاف جهت رزمندگان می وزید/ خاطرات همرزم شهید سیفی
نوید شاهد آذربایجان غربی: پاسدار شهيد كاظم سيفي در سال 1333 در عجب شير ديده به جهان گشود. از نظر اعتقادي بسيار مذهبي و در ماه محرم، نوحه سرايي مي كرد. قبل از انقلاب، از طريق كشاورزي و مغازه لبنياتي امرار معاش مي نمود. بعد از انقلاب، يكي از افراد مؤثر در تشكيل سپاه پاسداران در عجب شير شد و با آغاز جنگ تحمیلی، به نداي هل من ناصر حسين زمان امام خميني(ره) لبيك گفت و به نبرد عليه كفار شتافت. در چندين عمليات، از جمله عمليات شلمچه، شركت فعال داشت. شهيد كاظم سيفي، به مدت چهار سال در سپاه پاسداران عجب شير خدمت كرد. سرانجام، در دوازدهم مهر 61 در مبارزه سرسخت با ضد انقلاب در منطقه سومار، شربت شهادت نوشيد.
درود فراوان بر سيد شهدا امام حسين(ع) و ياران باوفايش و امام
امت و صاحب انقلاب خونبارمان امام زمان(عج) و با آرزوي توفيق در راه شهداي گرامي و
شرمنده نبودن در برابر آنان در عالم آخرت.
در عمليات مسلم بن عقيل(ع) در لشگر31 عاشورا با شهید سیفی
آشنا شدم. در شب عمليات قرار شد پس از پياده روي كوتاه به منطقه عملياتي رفته و به
عنوان نيروي پشتيباني كننده باشيم. ما ساعتها پياده روي كردیم و به علت نخوردن غذا
و شام كافي، اكثر نيروها از فرط گرسنگي رمقي نداشتند و اگر كسي در كوله پشتي خويش
مواد غذايي داشت، استفاده مي كرد و با ديگران تقسيم مي كرد و مي خورد.
اما چون شهید سیفی، فرمانده بود و جلوتر از همه حركت مي كرد
و خجالت مي كشيد تا از نيروهاي تحت امر چيزي بخواهد. لذا به ايشان نزديك تر شده و به
ايشان عرض كردم كه آقاي سيفي، من مقداري خرده و تكه نان خشك براي احتياط در كوله پشتي
ام آورده ام. اگر ميل داريد مقداري از آن را با هم بخوريم. ايشان هم با تأخير پذيرفتند.
البته من قبل از پيشنهاد، آثار گرسنگي شدید را در چهره شهيد مشاهده کردم، و بسیار
رنگ پریده و کم رمق بود.
با توجه به اينكه در آن عمليات نيروي پشتيبان بوديم، پس از عمليات
به مقر اصلي برگشته و با اصرار و تمنا درخواست شركت در عمليات مستقيم را نموديم و بالاخره
موافقت كردند كه مجددا در يك عمليات پاتك (شبيخون) شركت کردیم و لذا به اتفاق شهيد
در منطقه مسلم بن عقيل(ع) در شب چهاردهم ماه قمري به منطقه عمليات اعزام شديم .
در هنگام عمليات پاتکی، قرص ماه كامل بود كه با ابري شدن هوا
استتار شد و بادي در خلاف جهت حركت رزمندگان وزيدن گرفت كه صداي پاي نيروها، به طرف
دشمن نرود.
در اين عمليات نيروهاي عمل كننده به سه گروه تقسيم شدند كه سرنوشت
هر گروه مثل اينكه از طرف خداوند حكيم از قبل تعيين شده بود:
گروه اول: درگيري تن به تن و90% آنان مجروح و جانباز شدند.
گروه دوم: همه سالم و مجروح بيار گروه اول شدند.
گروه سوم: با ميدان مين دشمن برخورد کردند و شهيد شدند و به
علت حمله نيروهاي كمكي دشمن، شهدا در ميدان مین ماندند و پس از سالها به ميهن اسلامي
بازگشتند.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان
غربی