مرد مقاومت و ایستادگی ؛ پاسدار و بسیجی شهید علی عبادی
شنبه, ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۹
از طرف گلوله باران می شدیم اما علی با وجود اینکه زخمی شده بود، با زحمت تمام و تا آخرین نفسهایش و تا آخرین گلوله هایی که داشت به طرف آنان شلیک کرد.
نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی و پاسدار شهيد علی عبادی قلعه قورینه سال 44 در روستای قلعه قورینه متولد می شود و تا اخذ مدرک دیپلم اقتصاد به تحصیلاتش ادامه می دهد. دوران انقلاب از اعضای فعال انجمن اسلامي مدرسه و هسته مقاومت بسيج بود. بعد از انقلاب هم به عضويت سپاه پاسداران درمی آيد و عازم جبهه می شود. اول مرداد سال 62 به سمت فرماندهی بسیج سردشت نائل شد، و به منطقه جنگي سردشت اعزام شد که در بين راه بانه و سردشت در كمين عناصر ضدانقلاب افتادند و بعد از مقاومت بسیار به شهادت رسید.
خوشا به حال كساني كه از ميان مكاتب، اسلام راستين را
از ميان مذاهب، تشيع خونين را
از ميان مرگها، شهادت شيرين را
از ميان لباسهاي حرير و پر زرق و برق، لباس سبز پاسداران را انتخاب كردند همانا آنان از عاشقانهترين و سنگر را خانه عشق ميدانند.
بسیجی شهيد علی عبادی قلعه قورینه روز اول عید باستانی نوروز، سال1344 در روستايي سرسبز و زیبای قلعه قورینه در ميان كوههاي سر به فلك كشيده و كوهستاني و در خانوادهاي مذهبي متولد شد.
روستای قلعه قورینه از روستاهای شاهین دژ است که علی تحصيلات ابتدایی اش را در همین روستا خواند و برای آنکه بتواند ادامه تحصیل بدهد، با خانواده خود به شاهین دژ رفت. دوره راهنمایی و دبیرستان را در شاهین دژ خواند و موفق شد تا مدرک دیپلم اقتصادش را دریافت کند.
وقتی انقلاب اسلامی شروع شد، در کنار دیگر جوانان پرشور و دوستانش با رژیم شاهنشاهی مبارزه می کرد و مخالف بسیاری از کارها و عقاید رژیم بود. برای همین در انجمن اسلامي مدرسه و هسته مقاومت بسيج، ثبت نام کرد و از اعضای فعال آن شد.
یکی از بارزترین خصوصیات شهید این بود که به ولايت فقيه جمهوري اسلامي اعتقادی خاص داشت و و امام و شهدای انقلاب هم ارادتی مثال زدنی داشت. در نمازهای جمعه و دعای کمیل و همچنین مجالس مذهبی، سیاسی شرکت می کرد. مخصوصا در مراسمات سیاسی شرکت می کرد تا از اوضاع ایران و حرفهای امام آگاهی پیدا کند.
از وقتی که خودش را شناخته بود، در تمام فعالیت هایی که به استمرار انقلاب کمک می کرد، شرکت می کرد. او جزو پیشگامان انجمن اسلامی مدرسه، بسیج مستضعفین، هسته مقاومت، مساجد و در نهایت سپاه پاسداران بود.
شوق و علاقه ايشان به پاسداري منجر شد كه از بدو تأسيس اين نهاد مقدس به عضويت سپاه پاسداران درآيد و در فعاليتهاي مختلف فرهنگي و نظامي ازجمله در درگيريهاي منطقه شركت كند.
دفاع از کیان اسلام به انقلاب و حفظ عزت و شرف ایران اسلامی و اطاعت از ولایت فقیه، را خیلی مهم می دانست و بخاطر همین ها بود که به جبهه اعزام شد.
اول مرداد سال 62 که به سمت فرماندهی بسیج سردشت نائل شده بود، به منطقه جنگي سردشت اعزام شد. در واقع عبادی به آرزویش که خدمت در میان کوههای کردستان بود ، رسیده بود. اما در بين راه بانه و سردشت توسط كمين عناصر ضدانقلاب، بعد از مبارزات و رشادتهای بسیاری که از خود نشان داد ، به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
شهید عبادی چهره ای مظلوم و معصوم داشت و معمولا هنگام عزیمت به جبهه با بشاشیت و روحیه ای خاص که داشت، با فتح و پیروزی توام با لبخند از دوستان و آشنایان خداحافظی می کرد. در جبهه با رزمندگان عکس می گرفت و همچنین آلبومی از تصاویر امام که در میان بچه ها و کودکان کردستانی بود و خودش هم درکنار آنها ایستاده و عکس انداخته بود؛ تهیه کرده بود و هر بار به مرخصی می آمد، عکسهای جدیدی می آورد و آنها را به آلبومش اضافه می کرد.
با همه دوستان و آشنایان خوش رو بودند. بی شک صبر و حوصله بیش از حد، زنده دل بودن، بذله گویی توأم با متانت، عدم آثار تکبر و غرور، دوری جستن از عناصر ضدانقلاب (گروهک های داخلی)، ورزشکار بودن و... در اذهان دوستان و آشنایان و خانواده شهید همیشه جاویدان است.
همرزم و همسنگر شهید عبادی می گوید:
وقتی در محاصره عناصر ملعون ضد انقلاب بودیم، و از طرف گلوله باران می شدیم اما علی با وجود اینکه زخمی شده بود، با زحمت تمام و تا آخرین نفسهایش و تا آخرین گلوله هایی که داشت به طرف آنان شلیک کرد و نگذاشت نیروهایشان به جلو پیشروی کنند. تا آخرین لحظات مقاومت کرد تا اینکه به آرزویش رسید.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی
نظر شما