فرازی از زندگی شهيد ايوب خداوندي
خاطره دل آرام خداوندي خواهر شهيد
شهيد ايوب خداوندي فرزندي از سرزمين پاك آذربايجان در خانواده اي متدين و غيور به سال 1327 در روستاي راهدانه از توابع نقده چشم به عالم طبيعت گشود و جو مذهبي خانواده اش نخستين نهال بارور ايمان و تلاش را در مزرعه پاكيزه دل كوچك او كاشت.
![فرازی از زندگی شهيد ايوب خداوندي فرازی از زندگی شهيد ايوب خداوندي](/files/fa/news/1395/3/20/14324_269.jpg)
شهيد از همان كودكي براي كمك به امرار معاش خانواده اش به کار پرداخت.
ايشان كه قبل از شهادت به رانندگي مشغول بود. انساني پاك و متين بود كه با
اطرافيان به ملايمت و مهرباني رفتار مي نمود.
ايوب از فرزندان واقعي تبار عاشقان عصمت و طهارت بود كه به سالار
شهيدان كربلا ارادت خاصي داشت و در ايام ماه محرم يكي از فعالين هيئت عزاداري بود.
سرانجام اين انسان پاك و معصوم بدون اينكه تاج دامادي بر سر نهد و دل
پدر و مادر خود را با آوردن عروس شاد نمايد به تاريخ 21/03/1358 در حالي كه با وسيله ي نقليه ي خويش در جاده ي پبرانشهر - نقده
مسافركشي مي نمود توسط حزب منحله ي دمكرات كه به هيچ كس حتي زنان و كودكان بي دفاع
نيز رحم نمي نمود و جنايتهاي دل خراش انجام مي داد با ناجوانمردي هر چه تمامتر به
شهادت رسيد و ماشين او نيز به غارت برده شد.
پيكر مطهر اين شهيد مظلوم يك ماه بعد از شهادت در اطراف روستاي قارنا
پيدا شد و در گلزار شهداي شهرستان نقده به خاك سپرده شد.
ايشان در ادامه ي صحبتهايش مي گويد: موقع شهادت شهيد ميرزاعلي بدلي و
خانواده ي وي به جهت همسايگي و شناختي كه از ايشان داشت خيلي ناراحت و متأثر بود و
مي گفت اي كاش من به جاي ايشان به شهادت مي رسيدم.
با رفتن او كه تنها نان آور خانواده بود انسجام اين خانواده از هم
پاشيد و ما را خيلي متأثر و داغدار نمود.