کتاب ترنم آبشار
۰۸/مرداد/۱۴۰۴
۰۱:۰۵
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
اسناد
عکس
فیلم
کتاب و ادبیات
پژوهش
ویژه نامه ها
شاهد الکترونیک
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
بخش ویژه «شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
تفال به وصایای شهدا
کتاب ترنم آبشار
ما تا طلوع فاتح هنگامه رفتیم
درشهر می آید صدا، کز جای برخیز / با شب پرستان زمان بی باک بستیز /بستیز با ظلمت، بگو از نسل نوریم/ تا صبح، تا صبح ظفر، ما در ظهوریم
به سنگر بخوان شعر خون با تفنگ
بزن ساز آتش به گاه نبرد / که رقاص خون برنشیند به گرد/ به مردی فکن ناله درجان شب /به جانش بزن شعله سوز و تب
مرثیه خون و خاک
چنین که سر ز خجالت، به خاک می سایم/ ز تربت شهدای حلبچه می آیم/ زمتن فاجعه خاک و خون و خوف و خطر/ ز بطن آتش و دود، از میان خاکستر
سنگر نشینان با خدا میعاد کردند/ با عزم راسخ، قلب رهبرشاد کردند
مردان حق در جبهه های حق بکوشند/ همچون شراب عشق در دلها بجوشند/ سینه سپهر بنموده از بهر خدایند/ نام آوران، مشتاق وصل کربلایند
بخوان حماسه
دلم چو غنچه حریر نسیم بر تن داشت/ سر زیارت خورشید، با شکفتن داشت/ چو مهر تافت به آب و از آن جواب گرفت/ سپیده آمد و این باغ، آفتاب گرفت
ای هر که بعد از ما علمدار شهادت
آکنده بادا خاطر دشت مجاور/ از رقص مرگ سروها در باد کافر/ پاینده بادا یاد سرخ لاله زاران/ در خواب سبز نیمروز جویباران
پاسداران خورشید
به تکه تکه جسم مبارزان سترک / به قطره قطره خون دلاوران بزرگ / به خاک پاک شهیدان عاشق «قروه»/ به وارثان مسلمان صاحب «عروه»
ما پیرو اسلام و قرآنیم یارا / دشمن اگر صدبار ریزد خون ما را
خواهم ز نو با قالب شعری شکسته / از لاله ها گویم که در هر کوی، رسته / خواهم در این ایام خون، از نور گویم/ از عاشقان مکتب منصور گویم
ای ز بیداد بعثیان، تاراج
ای بر اندام خاک ایران، سر/ بر سر سرخ جامگان، افسر/ ای به امید و عشق، شهره شهر/ جسم و جان جنوب، «خرمشهر»!
وسعت شهید
مثل یک صبح آفتابی بود/ آسمانی زلال و آبی بود / به درخت و بهار عادت داشت / با افقهای سبز نسبت داشت
صبح آزادی
آن شب یلدا، همه غم و بود و آه/ ماه پنهان گشته در ابر سیاه / اهرمن آسیمه سر در گیر و دار / داشت با آیین یزدان کار زار
جزیره! نام تو تفسیر عشق است / زمین گرم تو، نخجیر عشق است
جزیره! ای دیار سرخ از خون / میان نیستانت خفته مجنون / جزیره! ای کتاب نیلی گل / لبالب گشته جام سرخت از مل
شهد شهادت نوشتان باد
ای سینه سرخان شهید، ای پاکبازان/ ای معنی ایثار و ایمان، سرفرازان / ای واژه، واژه شعر دیوان شهادت/ ای عطر جانبخش گل باغ رشادت
اسیران آزاده
شعر من دارد اگر سوز و گداز / آتشین چنگی زند در سینه ساز / واژه هایم هست گر چون تیغ، عور / تیز باشد همچو بشکسته بلور
چلچراغ
تا ز سوز عشق می سوزد دلم / بی نیاز از شمع باشد محفلم / چلچراغ حجله ام اشک است و داغ / نیست حاجت محفلم را بر چراغ
برای بازگشت آزادگان
آسمان امروز آبی تر شده / لحظه هامان آفتابی تر شده / کوچه ها، بوی بهاری می دهند / بوی آوای قناری می دهند
باز خونین شهر ما خرم شود
آمدم ای مامن ارواح پاک/ جان بگیرم در تو ای گلگونه خاک / شانه هایت زخمی شلاقهاست / نخلهایت سوگوار بس عزاست
نسل حیدر
غم است و شب همه شب انتظار می پیچد/ میان کوچه، صدا، غصه دار می پیچد/ شب از ستاره پر و ماهتاب می گیرد
تازهها
تاکید امام علی (ع) بر ضرورت بیداری معنوی در آرامش و سختی
طراحی و تولید: ایران سامانه