دخترشهید

دخترشهید
گفتگو با طلا حیدری دختر شهید

نتوانستم به عنوان دختر یک خلبان یا قهرمان زندگی کنم

«ساعت 6 یا 7 صبح بود که گوشی من زنگ خورد. آقای امان الهی از صداوسیما بود. گفت: «خانم حیدری تبریک می گویم ». گفتم: «مگر چه شده است »؟ گفت: «پدرتان دارد می آید ». دلم ریخت...گفتم:«پدرم چطور می آید »؟ گفت: «پیکرش پیدا شده است ». گوشی را قطع کردم و زدم زیر گریه... »
باز نشر گفت وگوی اختصاصی نوید شاهد البرز در سالروز شهادت

عاشقانه‌های دختری که پدرش سرباز بود

وقتی سربازی بند پوتین هایش را محکم می بندد، پشت سرش قلبی می تپد و چشم هایی به راه بازگشتش خیره است. آرزویمان این است که همه سربازها به خانه بازگردند. نوید شاهد البرز گفت‌وگویی با فرزند شهید «فیروز مهدی‌زاده»داشته است که تقدیم می‌کند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه