شهید رحمان عبدالی

شهید رحمان عبدالی
نبود پدر بچه‌ها برایم خیلی سخت بود
خاطرات شفاهی همسران شهدا/

نبود پدر بچه‌ها برایم خیلی سخت بود

همسر شهید «رحمان عبدالی» می‌گوید من و شوهرم سه سال با هم زندگی مشترک داشتیم و فرزند دومم ۲۰ روز بعد ار شهادت همسرم به دنیا آمد. با وجود اینکه خانواده‌های هر دو طرف در کنارم بودند، اما باز هم نبود پدر بچه‌ها برایم خیلی سخت بود. به راستی همسران شهدا هم نقش پدر داشتن و‌هم مادر. در ادامه این مصاحبه منتشر می‌شود.
شعر كودك فلسطيني از شهيد «رحمان عبدالی»؛

منم طفلی آواره، با قلبی پاره پاره!

نويد شاهد - شهيد «رحمان عبدالی» از شهداي جنگ تحميلي است. وي دارای ذوق هنری سرشاری بود و شعری برای بچه های آواره فلسطین سرود که در سالهای جنگ در مجله "جنگ و زندگی" ویژه بنیاد و امور مهاجرین به چاپ رسیده است كه در ادامه تقديم حضورتان مي شود.
یادها و خاطره ها

خستگی / خاطره ای از شهید رحمان عبدالی از شهدای استان ایلام

همه بچه ها خوابيده بودند و از شدت خستگی تا ساعت 8 شب آنروز خواب بوديم من يك دفعه ازخواب بلندشدم و رفتم دستهايم راشستم و بعد آمدم ديدم كه هنوز ناصر خواب است او را بيدار كردم و گفتم بيا بريم نماز بخوانيم...
آلبوم عکس

آلبوم عکس « شهید رحمان عبدالی » از شهدای استان ایلام

شهید رحمان عبدالی فرزند عباس در سومین روز از مهر ماه سال 1346 شمسی در روستای بیشه دراز بخش مرکزی دهلران دیده به جهان گشود وی که تحصیلات خود را تا سال سوم راهنمایی ادامه داده بود با رسیدن به سن قانونی انجام خدمت نظام وظیفه سربازی در زمان جنگ تحیلی عراق علیه ایران به عنوان پاسدار وظیفه به سپاه پیوست و راهی جبهه های نبرد با متجاوزین شد. تا انکه سرانجام درنهم اردیبهشت ماه سال 1365 طی عملیات کربلای 5 در آبادان به شهادت رسید مزار ین شهید در جوار مرقد امامزاده صلاح الدین آبدانان قرار دارد.
طراحی و تولید: ایران سامانه