گفتگو با «حمید پهلوانی» رزمنده و فرمانده دوران دفاع مقدس
«حمید پهلوانی» در قاب عکسی یادگاری، در عملیات میمک چهار رزمنده همنام به اسم«حمید» عکس یادگاری گرفتیم و می گفتیم ببینیم از ما چهار حمید کدام یک شهید می شود. در همان عملیات، «حمید نیکپور» شهید شد و من مجروح، اما عهد ایستادگی باقی ماند
کد خبر: ۵۹۱۱۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
گفتگو با «حمید پهلوانی» رزمنده و فرمانده دوران دفاع مقدس
گفتگو با «حمید پهلوانی» رزمنده و فرمانده دوران دفاع مقدس
«حمید پهلوانی» می گوید: در قاب عکسی یادگاری، در عملیات میمک چهار رزمنده همنام به اسم«حمید» عکس یادگاری گرفتیم و می گفتیم ببینیم از ما چهار حمید کدام یک شهید می شود. در همان عملیات، «حمید نیکپور» شهید شد و من مجروح، اما عهد ایستادگی باقی ماند
کد خبر: ۵۹۱۱۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
گفتگو با «حمید پهلوانی» رزمنده و فرمانده دوران دفاع مقدس
«حمید پهلوانی» می گوید: در قاب عکسی یادگاری، در عملیات میمک چهار رزمنده همنام به اسم«حمید» عکس یادگاری گرفتیم و می گفتیم ببینیم از ما چهار حمید کدام یک شهید می شود. در همان عملیات، «حمید نیکپور» شهید شد و من مجروح، اما عهد ایستادگی باقی ماند
کد خبر: ۵۹۱۱۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
گفتگو با «حمید پهلوانی» رزمنده و فرمانده دوران دفاع مقدس
گفتگو با «حمید پهلوانی» رزمنده و فرمانده دوران دفاع مقدس
«حمید پهلوانی» می گوید: در قاب عکسی یادگاری، در عملیات میمک چهار رزمنده همنام به اسم«حمید» عکس یادگاری گرفتیم و می گفتیم ببینیم از ما چهار حمید کدام یک شهید می شود. در همان عملیات، «حمید نیکپور» شهید شد و من مجروح، اما عهد ایستادگی باقی ماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
گفتگو با «حمید پهلوانی» رزمنده و فرمانده دوران دفاع مقدس
«حمید پهلوانی» می گوید: در قاب عکسی یادگاری، در عملیات میمک چهار رزمنده همنام به اسم«حمید» عکس یادگاری گرفتیم و می گفتیم ببینیم از ما چهار حمید کدام یک شهید می شود. در همان عملیات، «حمید نیکپور» شهید شد و من مجروح، اما عهد ایستادگی باقی ماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
گفتگو با «حمید پهلوانی» رزمنده و فرمانده دوران دفاع مقدس
«حمید پهلوانی» می گوید: در قاب عکسی یادگاری، در عملیات میمک چهار رزمنده همنام به اسم«حمید» عکس یادگاری گرفتیم و می گفتیم ببینیم از ما چهار حمید کدام یک شهید می شود. در همان عملیات، «حمید نیکپور» شهید شد و من مجروح، اما عهد ایستادگی باقی ماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
در میان هزاران دلاور این سرزمین، نام شهید محمود احمدوند چون چراغی پرفروغ بر تارک تاریخ میدرخشد. جوانی مؤمن و بصیر از قصرشیرین که در کوران حوادث انقلاب و دفاع مقدس، با جان و دل از اسلام، امام و ایران دفاع کرد و سرانجام در راه آرمانهای مقدس انقلاب، جام شهادت نوشید.
کد خبر: ۵۹۱۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
در میان هزاران دلاور این سرزمین، نام شهید محمود احمدوند چون چراغی پرفروغ بر تارک تاریخ میدرخشد. جوانی مؤمن و بصیر از قصرشیرین که در کوران حوادث انقلاب و دفاع مقدس، با جان و دل از اسلام، امام و ایران دفاع کرد و سرانجام در راه آرمانهای مقدس انقلاب، جام شهادت نوشید.
کد خبر: ۵۹۱۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی«بهروز حقیقی»
«بهروز حقیقی» می گوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی«بهروز حقیقی»
«بهروز حقیقی» می گوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی «بهروز حقیقی»
جانباز «بهروز حقیقی» میگوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی «بهروز حقیقی»
جانباز «بهروز حقیقی» میگوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتوگو با جانباز ۷۰ درصد کرمانشاهی «بهروز حقیقی»
جانباز «بهروز حقیقی» میگوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی «بهروز حقیقی»
جانباز «بهروز حقیقی» میگوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی «بهروز حقیقی»
جانباز «بهروز حقیقی» میگوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتوگو با جانباز ۷۰ درصد کرمانشاهی «بهروز حقیقی»
جانباز «بهروز حقیقی» میگوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی «بهروز حقیقی»
جانباز «بهروز حقیقی» میگوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی «بهروز حقیقی»
جانباز «بهروز حقیقی» میگوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
گفتگو با جانباز 70 درصد کرمانشاهی«بهروز حقیقی»
«بهروز حقیقی» می گوید: هر زخمی که بر تن دارم، داستانی دارد. داستانی از ایستادگی، ایمان و عشق. آنها مدالهاییاند که بر سینهام آویختهاند، نه نشانه ضعف. من رفته بودم تا وطن بماند و سربلند برگردم حتی اگر پایم جا بماند.
کد خبر: ۵۹۱۱۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
روایتی خواندنی از برادر شهید«علی اکبر شرفی»
«اصغر شرفی» برادر شهید می گوید: اکبر از همان اول اصرار داشت که جبهه بریم، قرار گذاشتیم قرعهکشی کنیم. دوتا کاغذ نوشتیم، توی لیوان انداختیم. قرعه به اسم اکبر افتاد. بعداً فهمیدم هر دو تا کاغذ رو به اسم خودش نوشته بود.
کد خبر: ۵۹۱۰۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱