خاطرات شهید رجب پریمی

خاطرات شهید رجب پریمی
خاطرات/

آخرین زمزمه‌های حاج‌رجب پیش از پرواز به ملکوت

هم‌رزم شهید «رجب پریمی» نقل می‌کند: «به طرفش دویدم، صورتش غرق خون شده بود و چیزی را زمزمه می‌کرد. سرم را نزدیک کردم می‌گفت: السلام علیک یااباعبدالله و بعد چشمانش را برای همیشه بست و به ملکوت پرواز کرد.»
طراحی و تولید: ایران سامانه