شهید «محمدرضا کشاورز» فروردین سال 1386 به دنیا آمد و چهارم آبان سال 1401 توسط تروریست تکفیری در حرم احمد بن موسی(ع) آسمانی شد. صدای این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بشنوید.
کد خبر: ۵۵۸۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
شهید «محمدرضا کشاورز» فروردین سال 1386 به دنیا آمد و چهارم آبان سال 1401 توسط تروریست تکفیری در حرم احمد بن موسی(ع) آسمانی شد. صدای این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بشنوید.
کد خبر: ۵۵۸۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
خاطرهای از شهید حیدرعلی صبوری شیرازی
یکی از همرزمان شهید حاج «حیدرعلی صبوری شیرازی» در خاطرهای روایت میکند: «میگفت روز جمعه خوردن انار مستحب است. آسمون به زمین می رسید و زمین به آسمون، باید روز جمعه براش انار پیدا میکردم. مرحلهی دوم عملیات کربلای پنج بود. صبح جمعه آتش سنگینی...» خاطرهی کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۵۷۳۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
خاطرهای از شهید حیدرعلی صبوری شیرازی
یکی از همرزمان شهید حاج «حیدرعلی صبوری شیرازی» در خاطرهای روایت میکند: «میگفت روز جمعه خوردن انار مستحب است. آسمون به زمین می رسید و زمین به آسمون، باید روز جمعه براش انار پیدا میکردم. مرحلهی دوم عملیات کربلای پنج بود. صبح جمعه آتش سنگینی...» خاطرهی کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۵۷۳۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
خاطره ای از شهيد «رضا پورخسروانی»
شهید «رضا پورخسروانی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «کلاس سوم یا چهارم ابتدایی بودم یک روز به خاطر کارهای که داشتم نتوانستم نماز ظهر و عصر را در خانه بخوانم به خاطر همین وقتی به طرف مدرسه راه افتادم...» زندگی و خاطره کامل این شهید بزرگوار در صوت زیر بشنوید.
کد خبر: ۵۴۶۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۰
خاطره ای از شهيد «رضا پورخسروانی»
شهید «رضا پورخسروانی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «کلاس سوم یا چهارم ابتدایی بودم یک روز به خاطر کارهای که داشتم نتوانستم نماز ظهر و عصر را در خانه بخوانم به خاطر همین وقتی به طرف مدرسه راه افتادم...» زندگی و خاطره کامل این شهید بزرگوار در صوت زیر بشنوید.
کد خبر: ۵۴۶۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۰
همرزم شهيد «شعبانعلی عفيفه» در خاطرهای روایت میکند: «همیشه میگفت من از خدا جانبازی طلب کرده بودم تا کمی حس و حال حضرت عباس(ع) در من به وجود بیاد. غروب یکی از روزهای ماه شعبان بود...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۴۴۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۴
همرزم شهيد «شعبانعلی عفيفه» در خاطرهای روایت میکند: «همیشه میگفت من از خدا جانبازی طلب کرده بودم تا کمی حس و حال حضرت عباس(ع) در من به وجود بیاد. غروب یکی از روزهای ماه شعبان بود...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۴۴۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۴
همسر شهيد «شعبانعلی عفيفه» در خاطرهای روایت میکند: «فروردین سال 1366 بود. قرار بود بعد از نماز مغرب و عشاء، اعزام بشه. مثل همیشه کمک کردم تا وضو بگیره پای سجادهاش رفت، سلام نماز رو که شنیدم رفتم مقابلش نشستم. پلاکش رو بر گردنش انداختم و گفتم...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۴۲۰۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۴
همسر شهيد «شعبانعلی عفيفه» در خاطرهای روایت میکند: «فروردین سال 1366 بود. قرار بود بعد از نماز مغرب و عشاء، اعزام بشه. مثل همیشه کمک کردم تا وضو بگیره پای سجادهاش رفت، سلام نماز رو که شنیدم رفتم مقابلش نشستم. پلاکش رو بر گردنش انداختم و گفتم...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۴۲۰۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۴
شهید «محمدخلیل فرزدقی» سال 1340 در شیراز دیده به جهان گشود. «تحصیلات خود را تا دیپلم در رشته تجربی گذراند. سال 1361 ازدواج کرد...» زندگی و خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۴۲۰۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱
شهید «محمدخلیل فرزدقی» سال 1340 در شیراز دیده به جهان گشود. «تحصیلات خود را تا دیپلم در رشته تجربی گذراند. سال 1361 ازدواج کرد...» زندگی و خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۴۲۰۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱
همسر شهید «ربیع اکبری باصری» در خاطرهای روایت میکند: «حدود 15 یا 16 ساله بودم که با شهید ازدواج کردم و کمتر از یک سال با هم زندگی کردیم. هنگامیکه شهید میخواست خداحافظی کنه...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۴۰۱۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳
همسر شهید «ربیع اکبری باصری» در خاطرهای روایت میکند: «حدود 15 یا 16 ساله بودم که با شهید ازدواج کردم و کمتر از یک سال با هم زندگی کردیم. هنگامیکه شهید میخواست خداحافظی کنه...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۴۰۱۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳
یکی از همرزمان شهید «خلیل مطهرنیا» در خاطرهای روایت میکند: «شب عملیات کربلای 5 بود. خط شکسته بود ما باید به بچه های عاشورا میرسیدیم. شهید خلیل را صدا کردم و گفتم اینجا پشت بی سیم باش و گردان ها رو هدایت کن تا من بیام...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در صوت زیر بشنوید.
کد خبر: ۵۴۰۱۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱
یکی از همرزمان شهید «خلیل مطهرنیا» در خاطرهای روایت میکند: «شب عملیات کربلای 5 بود. خط شکسته بود ما باید به بچه های عاشورا میرسیدیم. شهید خلیل را صدا کردم و گفتم اینجا پشت بی سیم باش و گردان ها رو هدایت کن تا من بیام...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در صوت زیر بشنوید.
کد خبر: ۵۴۰۱۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱
همسر شهید در خاطره ای میگوید: «حدود 15 یا 16 ساله بودم که با شهید ازدواج کردم و کمتر از یک سال با هم زندگی کردیم. هنگامی که شهید میخواست خداحافظی کنه و به جبهه بره من خیلی التماسش کردم شاید بتونم منصرفش کنم ولی...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در صوت زیر بشنوید.
کد خبر: ۵۳۶۶۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
همسر شهید در خاطره ای میگوید: «حدود 15 یا 16 ساله بودم که با شهید ازدواج کردم و کمتر از یک سال با هم زندگی کردیم. هنگامی که شهید میخواست خداحافظی کنه و به جبهه بره من خیلی التماسش کردم شاید بتونم منصرفش کنم ولی...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در صوت زیر بشنوید.
کد خبر: ۵۳۶۶۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
برادر شهيد «حسن بادرام» در خاطره ای می گوید: «4 برادر داشتم. اولین نفری که پاش به جبهه باز شد صفر بود. چند روزی بود که به مرخصی اومده بود. گفتم: داداش حواست باشه رفتی جبهه شهید نشی برگردیاااااا...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در صوت زیر بشنوید.
کد خبر: ۵۳۶۵۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۳۱
برادر شهيد «حسن بادرام» در خاطره ای می گوید: «4 برادر داشتم. اولین نفری که پاش به جبهه باز شد صفر بود. چند روزی بود که به مرخصی اومده بود. گفتم: داداش حواست باشه رفتی جبهه شهید نشی برگردیاااااا...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در صوت زیر بشنوید.
کد خبر: ۵۳۶۵۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۳۱