من در راه رسیدن به هدفم شهید خواهم شد
شهيد در يك خانواده متوسط و زحمتكش كه متدين به انقلاب اسلامي و دين اسلام بودند، زندگي مي كرد. او در دوران تحصيلات ابتدايي كه در مدرسه رهبر اروميه تحصيل مي كرد، بسيار تيزهوش بود و در هر سال نفر اول مدرسه و با جايزه ويژه كه از طرف مدرسه تهيه مي كردند، تشويق مي شد و بعد از پايان دوره ابتدايي در مدرسه راهنمايي هادي ادامه تحصيل داد. مرتباً در آن مدرسه نيز دانش آموز ممتاز و نفر اول مدرسه به حساب مي آمد و با توجه به علاقه شديد به كارهاي دستي و صنعتي، در این زمینه نیز فعاليت مي كرد.
در سال سوم راهنمايي بود كه از همه دانش آموزان جهت تهيه كاردستي و شركت در مهارتهاي فني دانش آموزان دعوت کرد تا شركت نمایند که ایشان با اجراي يك هواپيماي جنگي F4 كه از قطعات و وسايل جنگي كه پسردائي مان برايش از جبهه اورده بود، درست نمودند و مقام نفر اول استاني را كسب نمودند.
بعد از پايان دوره مقطع راهنمايي با معدل عالي، جهت ادامه تحصيل در مقطع دبيرستان در رشته رياضي فيزيك در دبيرستان شهيد محمدجعفرمعنوي شروع به ادامه تحصيل نمود كه علاوه بر گذراندن كلاسهاي درسي در كانون انجمن اسلامي مدرسه؛ در كارهاي هنري نیز فعاليت مي كرد.
در دوران سال دوم دبيرستان بود كه باز هم يك هليكوپتر (بالگرد) جنگي را طراحي نمود و با توجه به تجربه نجاري كه داشت و در كارگاه پدري كه به همين شغل بود و آنجا فعاليت می کرد از كندن داخل يك چوب گردو و با به كارگيري ابزار كارهای مخصوص، داخل چوب را تخليه و با امكانات ناچيز، بالگردی که بسيار شبيه به يك بالگرد جنگي بود و با گذاشتن خلبان مصنوعي در داخل بالگرد و آرميچرهاي مخصوص قادر شد كه بالگرد فوق را تا ارتفاع يكی دو متري به پرواز درآورده و مقام اول بين دبيرستانهاي استاني را كسب نمايد.
شهيد علاقه شديدي كه به نيروي هوايي داشت، به طوري كه هر موقع پرواز هواپيماهاي جنگي خود را در هوا مشاهده مي كرد، بسيار افسوس مي خورد و مي گفت: "خدايا مي شود من هم بتوانم پشت همين هواپيماهاي جنگي بنشينم".
ما خلبانان شجاعی داريم
در زمان جنگ بود كه به خاطر بمباران شهرهاي ايران و استان كه توسط حملات دشمن انجام مي شد، بسيار ناراحت مي شد و مي گفت: "ما خلبانان شجاع بيشتري داريم". از اینکه دشمن شهرهاي ما را دايما بمباران مي كرد، حسرت مي خورد. در زمان جنگ هم اشتياق مقابله با دشمن را داشت و می دانست با ادامه تحصيل، بهتر و بيشتر مي تواند در خدمت نظام مقدس اسلامي و مردم شهيدپرور باشد و با توجه به موفقيت هاي حاصله در دوران تحصيل دبيرستان و با رتبه هاي عالي قبولي از دوران تحصيل و فارغ التحصيل شدن در رشته رياضي فيزيك، در كنكور در سال69 شركت نمود.
دانشگاه نيروي هوايي
در کنکور سال 69 موفق شد در رشته هاي مهندسي برق و مخابرات در دانشگاه سراسري و در رشته مهندسي عمران دانشگاه آزاد و از بورسيه نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي در همان سال قبول شود ولي به لحاظ علاقه شديد شهيد به رشته خلباني، از رشته هاي مهندسي صرف نظر نموده و در رشته هوانوردي مهندسي خلباني جهت گذراندن آزمونهاي ورودي به تهران رفت و با توجه به امتحانات بسیار سخت تنها نفرات اندكي قبول شدند و شهید به لحاظ كمي نفرات در سال69 جهت شركت در كلاسهاي دوره نتوانستند شركت نمايند، ولي باز هم به فعاليت خود ادامه دادند. در سال70 باز به نيروي هوايي جمهوري اسلامي دعوت شدند و تمام امتحانات ورودي سال69 را تكرار نمودند و با موفقيت كامل توانستند جذب دانشگاه نيروي هوايي گردند و با توجه به علاقه و پشتکار بسیار توانستند هر ترم دانشگاهي را بدون وقفه و با نمره عالي سپري نمايند.
در سال76 بدلیل داشتن رتبه عالی، بعد از تقسيم بندي گروهي به پايگاه شكاري بوشهر منتقل و ادامه خدمت تخصصي خود را در آن پايگاه شكاري ادامه داد. در دوران خدمت خود، باتوجه به علاقه اش، پروازهاي داخلي و مأموريتي بیشتری را نسبت به همکاران و دوستان خود انجام میداد ومدت انجام خدمت او نسبت به ديگران بيش از حد بود. همچنين دوستان هم رده اش تعريف مي كردند كه هر موقع يكي از همكاران احساس ناراحتي داشت و نمي توانست پرواز كند، بجای آنها به مأموريت خود ادامه مي داد و هيج وقت و هيچ موقع از پرواز كردن دوري نمي كرد.
خاطره ای از شهید
تنها عشقش پرواز كردن در فضاي آسماني ايران عزيز بود و بارها مي شد كه از ايشان مي پرسيدم كه آيا از محل و رشته انتخابيت راضي هستيد يا نه و او هميشه رضايت خود را اعلام مي داشت. بارها شده بود كه از ايشان پرسيدم چرا از رشته هاي مهندسي كه قبول شده بوديد انتخاب نكرديد و تنها جوابش اين بود: "پرواز كردن همچون عقاب در آسمان برايم لذت بخش مي باشد كه اگر هم شهيد شوم و اين دنيا را ترك نمايم با عزت و شرف باشد و اگر هم بميرم در راه هدفم خواهم رفت.