فردی خوش برخورد و متین بود
نوید شاهد آذربایجان غربی؛ شهيد بزرگوار «عثمان ابراهيمي» در سال1343 شمسي از خانواده اي متدين و مسلمان و از پيروان راستين خاندان نبوت در روستاي مرزي بيژوه، اسلام آباد بخش آلان از توابع شهرستان سردشت ديده به جهان گشود، محيط رشد او محيط فقر و محروميت و رنج و زحمت بود و از همان اوان كودكي طعم فقر را چشيده و با محروميت بزرگ شده بود.
در سن شش سالگي پدر زحمتكش و رنجيده اش او را به مدرسه فرستاد تا به كسب علم و دانش بپردازد، اما به علت تعطيلي مدارس و جو نامناسب منطقه كه هنوز از گروهكهاي ضدانقلاب پاكسازي نشده بود نهايتاً تا سوم راهنمايي ادامه داد و بعد از آن جهت خدمت به مردم محروم منطقه و تامين مخارج زندگي شغل دندانپزشكي را انتخاب نمود و براي تكميل دانشش، دوره هاي آموزشي لازم را در سردشت و مهاباد به پايان رساند تا اينكه به سن مشموليت رسيده و در سال1362 به خدمت زير پرچم درآمد و با توجه به شور و علاقه اي كه به سپاه داشت جهت گذراندن خدمت سربازي به بهداري سپاه پاسداران رفت و در آنجا مشغول خدمت شد، تا خدمت سربازي را به پايان رساند.
از آنجاييكه او عشق و علاقه زيادي به فراگيري مسايل و معارف اسلامي داشت در جلسات قرائت قرآن و كلاس هاي ديني و مجالس مذهبي نيز شركت مي كرد و با مطالعه كتب ديني و بررسي و تحقيق پيرامون زندگي مردان خدا و مجاهدان راستين صدر اسلام، بينش اسلامي خود را بالا برد و انديشه خداجوي خود را در مكتب حياتبخش اسلام پرورش مي داد.
از خصوصيات بارز اخلاقي شهيد نوع دوستي، ايثار، گذشت و فداكاري بود. در معاشرت با مردم، فردي خوش برخورد و متين و آرام بود، قبل از انقلاب با توجه به درك عميقي كه وي از نظام فاسد پهلوي و جنايات و بي عدالتي هاي آن داشت، او را وا داشت كه دست به مبارزه اي بي امان زند و به خيل عظيم مردم به پا خواسته ايران بپيودند.
بعد از انقلاب با توجه به دِيني كه نسبت به انقلاب اسلامي احساس مي كرد، براي حفظ و حراست از دستاوردها و ارزشهاي انقلاب به عنوان بسيجي در بهداري سپاه پاسداران مشغول خدمت شد و در خدمت رزمندگان اسلام و مردم محروم از هيچ تلاشي فروگذاري نكرد تا اينكه در دوازدهم شهریور 66در اثر گلوله باران سردشت از سوي رژيم بعث عراق همراه عده اي از مردم سردشت به درجه رفيع شهادت نايل آمد و به خيل عظيم شهداء پيوست.
روحش شاد و يادش گرامي باد.