شعارش، پاسداري و حراست از انقلاب و اسلام بود
نوید شاهد آذربایجان غربی؛ شهيد «رضا قلعه اي» در يكي از شب هاي تاريك و سرد زمستان سال 1319 پسري از امت مهدي چشم به جهان گشود. جهاني كه در ظلم و استبداد ستمگران غوطه مي خورد و غافل از جور ظالمان هر شب شمعي دنياي تاريك جهالت را نوراني مي ساخت.
او در خانواده اي غني از تعاليم مذهبي و مملو از نور الوهيت پا به عرصة جواني گذاشت و با لمس و احساس تمامي بدبختي هاي جامعه و ظلم حاكم، به خاطر تنگدستي، محروم از درس و مدرسه شد ولي او كه تشنه آموختن بود از تعليمات فرايض ديني غافل نشد. با پشتكاري و همت و عرق جبين سخت مشغول كار شد و مايحتاج زندگي خانواده را فراهم مي كرد.
پس از سعي و تلاش و سفر به شهرهاي دور و نزديك، شغل نقاشي را برگزيد تا شايد رنگ جهل و ناداني را بزدايد و نقاب از چهره مستمندان برداشته و مردم محروم و ستمديده را آگاه سازد.
با ازدواج كه نعمت نبوي است، اطاعت خود را از فرمايشات پيامبر اكرم(ص) و قرآن مبين به اثبات رسانيد. ثمره اين وصلت پاك و شرعي در سن25 سالگي دو غنچه شكفته در فضاي روحاني و رباني به نامهاي ناهيد و علي است.
مبارزات رضا بر عليه جور حاكم با اتحاد مسلمين ايران و رهبري امام خميني (رضوان الله ) به اوج خود رسيد و در پيروزي انقلاب اسلامي و شكست طاغوتيان مي توان از غيرت و جوانمردي و شهامت رضا تمجيد و تقدير نمود.
پاسداري و حراست از انقلاب و اسلام شعاري بود كه در رگهاي پاسدار اسلام، رضا مي جوشيد و با فعاليت در كميته ها و نگهباني از ناموس مسلمين در مبارزة سخت بين ضد انقلابيون و سربازان اسلام در بیست و نهم تیرماه سال 58 در جنگ نابرابر در قريه حصار خرابه با اصابت گلوله اي به ناحيه پا زخمي شد و به دست دژخيمان حزب كومله و دمكرات اسير شد.
دشمن انقلاب كه حتي از سايه پاسداران لرزه بر اندامشان مي نشست از پيكر مجروح و ناتوان رضا وحشت عجيبي بر جمع آنان حاكم شده است غيورمرد اسلام و پاسدار انقلاب و ايران در آخرين لحظات زندگي دنيوي از مبارزه و تبليغ اسلام دريغ نداشت كه به ياد حسين(ع) و عمار و ياسر زير شكنجه هاي وحشيانه و مهلك كافران و ضدانقلابيون به درجه رفيع شهادت نائل گشت و به آرزوي قلبي خود كه همانا شهادت و رسيدن به زندگي اخروي و پيوستن به جمع حسينيان بود رسيد و پيكر پاكش در جايگاه ابدي در باغ رضوان اروميه به خاك سپرده شد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.