اخلاق و رفتار شهید هميشه زبانزد خاص و عام بود
نوید شاهد آذربایجان غربی؛ شهيد آقاشيرين اميرنادري فرزند قربانعلي به سال 1324 در قريه آرپادرهسي از توابع شهرستان مياندوآب دیده به جهان گشود.
شهيد در خانوادهاي كمبضاعت و مذهبي ديد به جهان گشود. در دوران نوجواني از محبت پدر محروم گرديد. به خاطر مشكلات زندگي نتوانست از نعمت خواندن و نوشتن بهرهمند گردد، ولي به جهت شركت در جلسات مذهبي مجلس روحانيون و استفاده از بيانات ايشان چنان در بيان احاديث و آوردن روايت مهارت داشت كه كسي بيسوادي ايشان را باور نداشت و اكثراً اهالي روستا براي حل مسائل دينيشان به ايشان مراجعه ميكردند. اخلاق و رفتار ايشان هميشه زبانزد خاص و عام بود.
در جريان پيروزي انقلاب (تظاهرات دوران قبل از انقلاب) شهيد هر روز صبح از روستا جهت شركت در تظاهرات عليه رژيم ستمشاهي به شهر نقده ميرفت و تمامي مسائل را مو به مو به گوش اهالي روستا ميرساند. در جنگ نقده فعاليت چشمگيري در جهت كمك به مردم شهر و جمعآوري كمكهاي روستائيان و رساندن آنها به مردم نقده داشتند. حتي چندين مرتبه نيز مورد تهديد قرار گرفت و دو مرتبه نيز در يكي از روستاهاي تابعه به وسيله اسلحه تهديد كردند و براي اينكه او را از كمكرساني منصرف سازند به سوي او تيراندازي كردند، ولي هميشه در زبانش بود كه اين خودفروختگان بزدل هرگز نميتوانند با اين كارهايشان در روحيه من تأثيري بگذارند. زيرا هدف برقراري نظام مقدس جمهوري اسلامي و براندازي طاغوت و خدمت به خلق ا... است. پس پيروزي از آن ماست. انشاءا.. تمامي دشمنان را به خاك سياه خواهيم نشاند.
در اوايل سال 1358 به خاطر فعاليتهاي انقلابي شهيد و همچنين به جهت تهيه سلاح و مهمات براي اهالي روستا براي مقابله با دمكراتها و ارسال گزارشهايي به سپاه، در نتيجه دمكراتها با ايجاد كمين، وي را به اسارت گرفتند و بعد از چندي و بنا به تهديد اهالي منطقه مجبور به رها كردن وي شدند. شهيد بعد از آزادي از اسارت، عدهاي از جوانان شهر را تحت عنوان جوانمرد به دور خود جمع كرده و بنا به دستور بسيج سپاه منطقه قطور واقع در شهرستان خوي جهت مقابله با اشرار و منافقين به آنجا اعزام شدند. بعد از مدتي خدمت در آن منطقه توسط بسيج سپاه اروميه به منطقه جنگي گيلانغرب اعزام شدند و بعد از يك ماه مأموريت و دفاع از حريم ميهن اسلامي بنا به دعوت بسيج سپاه از منطقه مذكور به اروميه برگشت و به پايگاه زيندشت واقع در 20 كيلومتري شهرستان سلماس اعزام گرديد. در يكي از درگيريهايي كه با دمكراتها داشتند توانستند پايگاه "پرس بيان" را آزاد سازند و به واسطه فعاليت چشمگير و رشادت و جانبازي در جنگ با دشمن مسؤوليت پايگاه مزبور به ايشان محول گرديد و سرانجام همان گونه كه خود آرزو داشتند و شهادت را عبادت در راه خدا ميدانستند. وی سرانجام در تاریخ هجدهم اسفندماه 61 در حين درگيري در منطقه مذكور از ناحيه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و شهادت اين آمال ديرينه خود را به آغوش ميكشد.
فرازي از وصيتنامه شهيد آقاشيرين اميرنادري:
شهادت در راه ا.. .عبادت است و اميدوارم كه خداوند متعال خدمت ناچيز ما را در راه اسلام و قرآن به درجه قبولي برساند و سايه بلندپايه امام امت را بر سر مسلمانان و مستضعفان عالم مستدام بدارد تااينكه انشاءا.. بتوانيم در سايه رهبري اين امام عزيز انقلاب اسلامي را به ثمر برسانيم و به تمام جهانيان صادر كنيم. چرا كه چشم همه مستضعفان به اين انقلاب دوخته شده است و راه نجات خود را تنها در پيروزي انقلاب اسلامي ايران میدانند.