فرازي از زندگينامه «شهيد حسن حسن زاده»
دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۷
«شهيد حسن حسن زاده» با شروع جريان مبارزات مردم عليه رژيم ستمشاهي به صفوف مردم مبارز پيوست و در شكل گيري جريان تظارات مردمي نقش بسزائي را ايفا نمود.
نوید شاهد آذربایجان غربی: «شهيد حسن حسن زاده» دوم شهریور 1335، در روستای بیطوش المان از توابع شهرستان سردشت در یک خانواده مومن و متدین به دنیا آمد. دوران كودكي را همانند بچه هاي ديگر روستا به دور از امكانات رفاهي و در آغوش گرم خانواده سپري نمود. بعد از طي دوران كودكي، والدينش با تحمل رنج فراوان فرزند دلبندشان را به مدرسه فرستادند و توانست تا اخذ مدرك پنجم به تحصيل ادامه دهد، اما بعد به علت فقر شديد مالي و عدم فضاي آموزشي لازم از تحصيل دست كشيد و به كار كشاورزي پرداخت.
سال 1352 ازدواج کرد كه چهار فرزند از وی به يادگار باقي مانده است. وی بعد از چند سال تحمل رنج و مشقت در كار كشاورزي از آن دست كشيد و به خياطي پرداخت و بعد از سه سال خياطي در روستا جهت رونق كار خويش و درآمد بيشتر به شهر سردشت نقل مكان كرد و در آنجا مشغول خياطي شد.
از خصوصيات بارز اخلاقيش رعايت احترام اقوام و آشنايان ، صداقت در گفتار و كردار بود و در معاشرت با مردم خوش برخورد ،متين و آرام بود و به لحاظ عقيدتي فردي مسلمان و معتقد به دين مبين اسلام بود و در انجام فرايض ديني بسيار كوشا بود. حسن به نماز و روزه علاقه زيادي داشت و هميشه نماز خود را به موقع مي خواند و روزه هايشان را با اخلاص مي گرفت، خيلي دست و دلباز بود و هميشه به همه كمك مي كرد.
او همچنان از كارهاي زشت گروهك ها متنفر و طرفدار دولت اسلامي بود، و علاقه زيادي به خدمت به همنوعانش داشت و به اداره آتش نشاني هم رفته بود تا با مأموران آن اداره همكاري كند چون مي گفت حالا كه جنگ تحميلي عراق شروع شده است ما بايد تا جايي كه مي توانيم به دفاع از ميهن شريف و موجوديت خود بپردازيم.
با شروع جريان مبارزات مردم عليه رژيم ستمشاهي به صفوف مردم مبارز پيوست و در شكل گيري جريان تظارات مردمي نقش بسزائي را ايفا نمود. وی ريشه همه محروميت هاي منطقه را در فساد و ستم حكام مفسد رژيم پهلوي مي دانست و تنها راه چاره را در براندازي اين رژيم منحوس مي دانست و به همين خاطر در كليه تظاهرات و راهپيمائي هايي مردمي شركت فعالانه داشت.
آمنه رسولي، همسر«شهيد حسن حسن زاده» در مورد همسرش می گوید:
حسن قبل از شهادتش يك روز كه از خواب بيدار شد و نماز صبح را خواند و سجاده اش را جمع كرد و روي تلويزيون گذاشت و به من گفت كه امشب خواب ديدم خدا عالم است كه من مي ميرم ولي خوابش را برايم تعریف نكرد، نمي دانم چرا ولي به من سفارش كرد كه مواظب بچه هايش باشم و آنها را به خوبي تعليم و تربيت دهيم.
با پيروزي انقلاب اسلامي همچنان به مبارزه پرداخت و براي حراست از دستاوردهاي انقلاب اسلامي لحظه اي از پاي ننشست تا اينكه بیستم خرداد 1365، بر اثر حملات توپخانه ای و اصابت ترکش از سوي رژيم بعثي به درجه رفيع شهادت نائل آمد و به لقاءا... پيوست.
روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان غربی
نظر شما