گذری بر زندگی نامه « پاسدارشهيد محمدعلي قمرلوي عتيق»
سهشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۵۵
هیچ وقت ازاینکه به مدرسه نرفت،گله و شکوه نکرد.؛چون می دانست برای هدفی بزرگتراز علم به خانواده اش کمک می کند. سپس با آگاهی و بینش به عضويت سپاه پاسداران درآمد و در راه تثبيت انقلاب اسلامی از هیچ مجاهدتی دریغ نکرد، و در این راه جان خود را تقدیم انقلاب اسلامی کرد و شربت شهادت را نوشید.
نوید شاهد آذربایجان غربی: « پاسدارشهيد محمدعلي قمرلوي عتيق» هشتم تیر 1328 ، در یک خانواده مومن و متعهد شهرستان ارومیه بدنیا آمد.تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.
از همان دوران کودکی فردي معتقد به اسلام بود و هرگز نسبت به فرايض ديني کوتاهی نکرد. کمک به پدر و مادررا از بالاترین عبادت ها می دانست. هیچ وقت ازاینکه به مدرسه نرفت،گله و شکوه نکرد.؛چون می دانست برای هدفی بزرگتراز علم به خانواده اش کمک می کند. با اصرار مادر با زني مؤمن و متعهد ازدواج نمودتا به سیره نبوی جامه عمل بپوشاند. درجريان زمزمه های انقلاب شهید بزرگوار نیزبه فعاليت هاي اسلامي و انقلابي گرايش پيدا كرد. سپس با آگاهی و بینش به عضويت سپاه پاسداران درآمد و در راه تثبيت انقلاب اسلامی از هیچ مجاهدتی دریغ نکرد.
به نقل از دوست «شهید محمدعلي قمرلوي عتيق»
« شهید علاقه و اشتیاق زیادی به نظام مقدس اسلامی داشت. حتی مرگ پدرنیز که در اوایل انقلاب، ناشی از گاز اشک آوری بود که توسط دژخیمان جبهه باطل به کار رفته بود، اورا از پای نینداخت. بلکه مرگ پدر را یک نشانه برای مبارزه ی انقلاب می دانست. به همین خاطر تلاشش روز به روز مضاعف می گشت. انقلاب روزهای خونین را پشت سر می نهاد که سرانجام روزهای نبرد مسلحانه فرا رسید و شهید اسلحه ای به دست گرفته و تا آخرین قطره خونش از محل زندگی خود دفاع کرد.سپس با اراده ی فولادینش ، جهت امن دادن جاده ها وارد ژاندارمری شد و از آنجا به کاروان سپاه پاسداران ملحق گشت. در همین زمانها بود که فاجعه کردستان جوانه زد و او و همرزمانش در سرو مدتی را به عنوان گروگان به دام افتادند. بعد از خلاصی ازدست ضد انقلابیون درنبرد مهاباد شرکت کردند.
وی درآخرین جبهه حق بسیار شجاعانه حضورداشت، سراز پا نمی شناخت و با همرزمانش به جایگاهی چون سرزمین کربلا فکر می کردند.آن شب دشمن نیروهای رزمنده را زیر رگبار گلوله گرفته بود وسکوت شب با صدای گلوله ها آواز شهادت سر می داد. وی از پای می افتد، ولی رگبار دشمن یک لحظه قطع نمی شود. باران شدیدی می بارد. محمدعلی نمی تواند از جا برخیزد، گلوله بر شکمش اصابت می کند و همچون شیر می غرد و به مانند طوفان می تازد و با تمام قدرت چهل تیر به جانب کفر شلیک می کند. نبرد خاتمه می یابد، او و یکی از دوستانش به بیمارستان آورده می شوند و تحت معالجه قرار می گیرند.محمدعلی چند روزی را درآنجا می ماند ولی تشنگی و سوزش و پارگی شکم او را لحظه ای رها نمی کند و از شدت درد بر خود می پیچد. محمدعلی ، عهد و پیمان الهی خود را که در آنجا می فرماید «الذین قالوا ربنا ا... ثم استقاموا» را به اثبات می رساند. »
سرانجام در جريان دفاع از انقلاب اسلامي و در حين درگيري با گروه های ضد انقلاب در بیست و ششم آذر به درجه رفيع شهادت نايل آمد و در گلزار شهداي اروميه به خاك سپرده شد..روحش شاد و يادش گرامي باد!
منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی
نظر شما