معرفی شهید مدافع حرم مصطفی قاسم پور+فیلم
سهشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۴
در گزارش و فیلم پیش رو با شهید مدافع حرم مصطفی قاسمپور یکی از نخستین شهدای حرم آذربایجان غربی بیشتر آشنا میشویم.
به گزارش نوید شاهد آذربایجان غربی ؛ به نقل از خبرگزاری تسنیم ، محال نازلوچای این شهر سرزمین زندگی عارفانه و تربیت شهدایی همچون مهدی باکریهاست و مردمان این دیار همچنان دلیر مردانی تربیت کرده و تحویل جامعه میدهد که نامشان چراغ روشن راهی میشود تا جوانان مسیر سعادت را گم نکنند.
شهید مصطفی قاسم پور از جمله آنهاست شهیدی از جنس لالههای پرپر شده اما نه در شلمچه و مجنون و نه در مرزهای ایران، بلکه در نبل و الازهرا و مرزهای مبارزه با تکفیریهای وابسته به استکبار.
امروز مرزهای اعتقادی مکتب اسلام محمدی فقط محصور به جغرافیای ایران نیست از عاشورای سال 61 هجری قمری که سیدالشهدا(ع) ندای "هل من ناصراً ینصرنی" سرداد تا به این لحظه، هر آنجایی که صدای مظلومی در سرزمیهای اسلامی به گوش برسد آنجا قلمروی مدافعان اسلام ناب محمدی است و مدافعان تفکر نبوی و علوی به سیره ثارالله قدم در راه مبارزه میگذارند تا راه گم نشود.
دی ماه سال 94 بود که جوانی 27 ساله به نام مصطفی قاسمپور به پیام مولای خود لبیک گفت تا علم دفاع از عترت نبی اکرم(ص) بر زمین نیفتد و حرامیان بار دیگر به خود جرأت تعرض به آن را ندهند.
آن جوان رعنا یا بهتر بگویم مجنون عشق ولایت خود را اسیر بیابانهای شام کرد تا مبادا بار دیگر عمه سادات در ویرانه باشد.
شهید مصطفی قاسمپور 27 سال پیش در روستای "علیکندی" ارومیه دیده به جهان گشود. وی آخرین فرزند خانواده به همراه سه برادر و دو خواهر بود.
روحیه انقلابیگری شهید از همان ابتدای تحصیلش با حضور مداوم و عضویت در بسیج هویدا بود و از نطر آمادگی جسمانی به گفته پدرش به تنهایی چندین نفر را حریف بود و اگر تروریستها بدون اسلحه به جنگش میآمدند محال بود بتوانند وی را بر زمین بزنند.
ادب و نزاکت مصطفی زبانزد عام و خاص بود که به گفته پدرش همواره هرچیزی که وی میگفت فقط با کلمه "چشم" قبول میکرد حتی موقع گرفتن حقوق ماهیانهاش هم هر چند ناچیز ولی بنا به رسم محلی پیش پدر میبرد و به وی تعارف میکرد.
مصطفی همیشه خوش اخلاق و خوش خلق و خو بود و رفتارش با مردم توأم با مهر و محبت، شهید به هیچ عنوان اهل تجملات نبود و در طول پنج سال زندگی مشترک خود به همراه برادرش در همان خانه پدری زندگی میکردند و حتی جهیزیه همسرش در این مدت باز نشد.
این شهید خاطره زیارت آقا امام رضا(ع) را فقط یکبار آن هم هنگام طفولیت در کنار پدر و مادرش تجربه کرده بود و همیشه تشنه دیدار امام هشتم بود و شاید همان تشنگی بود که در همان اوایل ازدواجشان هنگام برگشت از مأموریت خود از مرزهای غرب کشور با گرفتن بلیط سفر به مشهد مقدس همسر خود را غافلگیر کرد.
مصطفی بعد از اینکه دخترش "یسنا" به دنیا آمد خیلی خوشحال بود و برای همسرش یک زنجیر طلا گرفت و برای دخترش از آن روز به بعد هرساله جشن تولد میگرفت و همیشه خرید خانه برای دختر چهار سالهاش "یسنا" ورد زبانش شده بود.
یسنا هم مثل هر دختر دیگری بابایی است و در این مدت گهگاهی بهانه پدرش را میگیرد.
مصطفی برای دفاع از حرم اعتقادی تشیع و اسلام ناب محمدی به شهادت رسیده چرا که به گفته پدرش اگر سوریه سقوط کند نوبت ایران است، بعد از شهادت مصطفی مسئولان محلی گفتند از محال نازلوچای همان منطقهای که این شهید در آن به دنیا آمده 150 نفر برای اعزام به سوریه ثبت نام کردهاند.
نظر شما