سرباز ژاندارمری
در آخرین مرخصی اش می گفت:« من به خاطراسلام و قرآن عازم ميدان نبرد شده ام،ديدار بنده را آخرين ديدار بدانید، شاید این بیماری مختصربه خاطر دلتنگی دل مادری باشد...»
آخرین دیدار/ شهيد «غيبعلي تهمتن» 


يكي از درهاي بهشت به نام مجاهدان راه خدا ناميده مي‌شود. پيامبر اكرم (ص)
                                                                                                                   
نوید شاهد آذربایجان غربی: سرباز ژاندارمری شهيد «غيبعلي تهمتن فسندوز» در دهم تیر سال 1341 در روستاي «فسندوز» از توابع شهرستان مياندوآب به دنيا آمد. خواندن و نوشتن نمی دانست اما با درکی والا در دوران انقلاب در راهپيمائي ها شرکت می کرد. با عشق به انقلاب که در فطرتش سرشته بود به مبارزه با مزدوران ضد انقلاب در رزمگاه پر مخاطره آن زمان قدم برداشت و در نهایت در ششم مهر سال 1361 به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد.


غیبعلی دوران کوردکی خود را در سایه پر مهر پدر و مادرش گذراند و تربیتی نیکو یافت. زمان مدرسه رفتنش که فرا رسید، تحصيلات ابتدائي را درهمان روستا شروع کرد اما سختی ها و مشکلات زندگی و اتفاقات روز آن زمان به او اجازه ی ادامه تحصیل نداد و او نتوانست از نعمت خواندن ونوشتن بهره مند شود.
    شهيد تهمتن با فوت پدربزرگوارشان از همان دوران نوجواني، مسئوليت خانواده وتأمين مخارج زندگی را برعهده گرفت. اين مسئوليت سنگين  باعث نمي‌شد كه از مسائل مذهبي و سياسي آن زمان غافل شود.
    زندگی سخت و مشقت بار شهیدگواه برآن نبودکه دست از تلاش و کوشش بردارد. وی با شغل شریف كشاورزي وهمین طور با گره زدن به تاو وپود رشته های قالی زندگي فقيرانه خود را مي گذراند و نيز از اين راه، مخارج خانواده اعم از چهارخواهرو چهاربرادرش را با همت تمام، تأمين مي كرد. آن قدربه اعضای خانواده اش عشق می ورزید که به تنهایی از پس داشت و برداشت محصولات كشاورزي نیز برمی آمد. 
    روی خوش و چهره ی خندانش دردل خانواده و روستایی ها، بهار همیشه سبز را تداعی می کرد. شادروان از بچگي نه تنها خدمت به خانواده بلكه خدمت به جامعه را نيز در خود احساس مي نمود.
دوران انقلاب در راهپيمائي ها و تظاهرات شرکت می کرد و پا به پای مردم با فعالیت های انقلابی، نفرت و انزجار خودرا از رژيم  شاهنشاهي نشان می داد. 
       باپيروزي انقلاب اسلامي فعاليت‌هاي همه جانبه اش دامنه دارشد و در راهپيمائي‌ها و مراسم گوناگون شركت می کرد. عشق به انقلاب در فطرتش سرشته بود. همین اشتیاق او را برآن داشت تا به عضويت بسيج در‌آيدو از طریق همین خط وحدود به خدمت صادقانه خود ومبارزه بر مزدوران ضد انقلاب در رزمگاه پر مخاطره آن زمان قدم بردارد. 
     بعد از به ثمر نشستن نهال انقلاب ،شهید بر خود وظیفه می دانست تا در سنگری دیگر به خدمت وطن همت گمارد.به طوری که دراین امرخطیر چندین بار در راهپيمائي های شهر خود، مورد حمله ضدانقلابيون قرار گرفت. ولی هیچ کدام از این ترورها نمی توانست خللی بر اعتقاد و باور شهید وارد نماید. 
    جنگ ایران وعراق را یک تحريك شيطانی بزرگ از جانب آمريكا می دانست. به همین خاطر خانواده و دوستان و آشنایان را برای خدمتگذاری به نظام مقدس اسلامی ترغیب می کرد وازآنان می خواست تابه همیشه پشتیبان امام راحل(ره)باشند.جدایی از ولایت را شکست اصلی می دانست و خواهان آن بود که هیچ وقت ولایت از نظام جدا نباشد. 
    شهید، لباس مقدس سربازی را خدمت به وطن ودر راس آن خانواده می دانست.پس ازطی دوره آموزشی،درتمام عمليات و درگيري ها، داوطلبانه شرکت می کرد وشجاعانه به منطقه های  مورد تجاوز،اعزام می شد. خستگی ناپذیری از ویژگی های بارز شهید بود که از اعزام به جبهه و خدمت سربازي با هسته هاي گروه مقاومت، هیچوقت آن رااحساس نکرد. روحیه شجاعانه و بی باکانه اش همرزمانش را سرذوق و تکاپو می آورد. 
    شهید شادروان يك ماه قبل از شهادتش به مرخصي آمده بود. این مرخصی به خاطر خستگی یا دلتنگی خانواده نبود،بلکه به شدت بیمار شده بودو با اصرار و فشار همرزمانش به خانه آمده بود. در همین مدت هم آنقدر دلش برای مبارزه و خدمت به وطن تنگ شده بود که مدام درخانه می گفت:« من به خاطراسلام و قرآن عازم ميدان نبرد شده ام،ديدار بنده را آخرين ديدار بدانید، شاید این بیماری مختصربه خاطر دلتنگی دل مادری باشد که مرا به خانه کشانده است. انشاءالله که هم مادر و هم خدا از بنده ی حقیر راضی باشد. »
    شهیدغیبعلی تهمتن در منطقه عملياتی،راس ساعت دو بعدازظهردرحين استراحت وخستگی مفرط شبانه روزی ،بر اثرانفجار مين و درمنطقه مهاباد توسط گروهك‌هاي ضدانقلاب در ششم مهر سال 1361 در محور ارومیه_ مهاباد به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد.
 روحش شاد و يادش گرامي باد!

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده