خاطراتی دیگر فرمانده شهيد «محمدامين احمدي»
سه‌شنبه, ۰۶ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۹
شهادت براي مقام دنيائي نيست، بلكه براي كسب اجر خداوندي است و شهادت شهدا در روحيه خانواده ها تأثير بسزايي به جاي می گذارد، به طوري كه همه ادامه دهنده راه سرخ شهدا هستند.
ادامه دهنده راه سرخ شهدا باشید


نوید شاهد آذربایجان غربی: فرمانده شهيد «محمدامين احمدي» يكي از دلاوران عشاير منگور و فرمانده بسيج عشايري منگور در در سال 1304 در روستاي «حاجي ماميان» مهاباد ديده به جهان گشود. تا پنجم ابتدايي درس خواند سپس به کار کشاورزی روی آورد. آگاه به مسائل سياسي و اجتماعي زمان و يكي از مخالفان سرسخت رژيم منحوس پهلوي بود که بخاطر اعتراضاتش مدتی را در عراق به سر برد که با آغاز مبارزه عليه رژيم به رهبری امام خمینی، دوباره به ايران بازگشت. پس از تشكيل بسيج عشاير منگور در شهرستان مهاباد به عنوان فرمانده نظامي انتخاب مي شود و سرانجام بعد از سال ها مبارزه و دفاع از ارزش هاي انقلاب، در يك عمليات پاكسازي در اطراف شهرستان مهاباد در ششم شهریور سال 61 در نبرد بسيار سخت با افراد گروهک ضدانقلاب به قله رفيع شهادت صعود کرد. 

پدرش نیز شخصي مبارز بود
شهيد «محمدامين احمدي» كه در تاريخ 1304 شمسي در روستاي حاجي ماميان منگور متولد شد و بعد از اينكه به سن شش سالگي رسيد، پس از طي دوران طفوليت پا به مدرسه گذاشت و تا كلاس پنجم ابتدايي به تحصيل ادامه داد و در اين هنگام به علت فقر مالي و نبودن مدرسه ‌راهنمايي در آن روستا ناچار شد سنگر مدرسه را مبدل به كلاس كار و تلاش نمايد. او به كار پرداخت تا با تلاش و كوشش بتواند كمكي ولو اندك به خانواده اش بكند.
پدر شهيد محمدامين، سواره نام داشت و مادر خدیجه زني پاكدامن و مؤمن بود. آنها از ايل عشاير منگور و از اصيل ترين خانواده عشاير بودند. سواره احمدي پدر شهيد، شخصي مبارز بود که بر عليه ستمكشان و استعمارگران قيام نموده و در زمان رضا شاه خائن چندين سال از وطن خود دور شده و به تركيه مهاجرت کرده بود. شغل ايشان كشاورزي و دامپروري در روستايي به نام بنگوين بود. نژاد و اصل او تا به وجود‌آمدن قيام 57 در همين روستا بوده است. بهتر است مبارزه و خصوصيات اخلاقي ايشان را در كتاب هاي ژاك دمرگان دنبال کنیم! احسن بر چنين پدران و مادراني كه فرزنداني همچون محمدامين به دنيا مي آورند كه جانشان را براي اسلام و ميهن و حمايت از‌ آن نثار مي كنند. 
شهيد چهارمين فرزند خانواده بود. او داراي 4 برادر و 2 خواهر بود كه دو برادر وي در سال 54 و 55 فوت نمودند. 


توصيه مي كرد هيچ وقت غيبت نكنيد و ... 
شهيد نه تنها با خانواده اش اخلاقش خوب بود، بلكه با تمام دوستان و آشنايان و همسايه ها به خوبي رفتار مي كرد و هميشه به خانواده اش توصيه مي كرد هيچ وقت غيبت نكنيد و با مردم بد رفتاری نكنيد. به مطالعه خيلي علاقمند بود و هميشه افسوس مي خورد كه اي كاش براي او هم مانند شهري ها اين امكانات فراهم مي آمد كه به تحصيل ادامه دهد و بر معلومات و آگاهي هاي خود بيفزايد. هميشه سعي مي كرد كه در مشكلات و ناراحتي هاي مردم، جهت همدردی با آنها شركت كرده و در حل مشكلات آنها سعي و كوشش زيادي مي نمود. دوست داشت كه در شادي و غم هاي مردمش شريك باشد. فقط به فكر راحتي و آسايش و خوشي خود نبود، بلكه هميشه به فكر بيچارگان و دردمندان بود.

ادامه دهنده راه سرخ شهدا باشید

راه انقلاب و جمهوري اسلامي را برگزيد 
شهيد قبل از انقلاب ابتدا به كار كشاورزي پرداخت و در سال 1342 بود كه به علت مخالفت با رژيم منحوس پهلوي و اذيت و آزار رژيم به عراق فرار كرد. با اوج گرفتن تظاهرات مردم عليه رژيم حاكم بر ايران به نزد خانواده اش باز مي گردد و او هم به نوبة خود به عنوان يك كشاورز ساده به فعاليت مي پردازد و در سال 1357 كه تحت رهبري امام خميني، انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد وي با آيت ا... خلخالي تماس مستقيم داشت و به صورت آشكار مشغول فعاليت شد و چندين بار با ضدانقلاب هاي داخلي (گروهك هاي ملحد) در روستا وارد عمل شد.
تحولاتي كه بعد از پيروزي انقلاب در زندگي شهيد به وجود آمد، خيلي چشمگير بود. همچنان كه خود شاهد هستيم در كردستان نيز بعد از پيروزي انقلاب اسلامي احزاب و سازمان هاي موجود به علت رخنة‌افراد مشكوك به درون آنها و عدم قاطعيت در مورد دستگير كردن تفاله هاي رژيم گذشته و از همه مهم تر با ناآگاهي مردم كردستان از آثار شوم رژيم گذشته، اين افراد توانستند خود را در صف انقلاب جا زده و اكثريت مردم كردستان را به سوي خود جلب نمايند و از طرف ديگر در مقابل توطئه هاي شيطان بزرگ آمريكا، راه مقابله با انقلاب و جمهوري اسلامي را برگزينند كه در نتيجه جنگ برادركشي در كردستان را به راه انداخته و اینگونه وفاداري خود را به اربابان چپاولگرشان ثابت نمايند كه خوشبختانه شهيد فريب هيچكدام از اين گروهك ها را نخورد و به شدت با آنها مبارزه كرد. 
در نتيجه ضدانقلابيون در روستاها شروع به غارت كردن تمام حاصل زحمات چندين سالة آنها نموده و تمام دارايي و اموال آنها را به غارت برده و خود شهيد نیز توسط آنها دستگير و مدتي زنداني شد كه در بیستم فروردین سال 60 از زندان آزاد شد. شهيد هميشه اظهار مي داشت كه هر مسلماني براي اسلام و قرآن بايد مال و فرزند و هر چه دارد فدا نمايد تا بالاخره اسلام پيروز شود و وقتي كه تمام زندگي شهيد توسط گروهك حزب منحلة دمكرات به غارت برده مي شود، ایشان زير پوشش سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان مهاباد در مي آيند.

آرزوی او شهادت بود
"شهيد حماسه پيروز جاودانة اعصار است بر تارك گلخون صحيفة ‌تاريخ. شهيد آيت حق است و اسوه هاي حسنه مي باشد. شهيد، برآيند مظلوميت است و برداري بر قلب ظالم."
خانوادة شهيد: شهادت براي مقام دنيائي نيست، بلكه براي كسب اجر خداوندي است و شهادت وي در روحيه خانواده تأثير سبزايي به جاي گذاشته است، به طوري كه بايد ادامه دهنده راه سرخ وي باشيم. وقتي خبر شهادت ايشان را شنيديم در آن وقت هيچ گونه ناراحتي از لحاظ روحي نداشتيم. فقط تنها مسئله جداشدن از همديگر بود كه من و فرزندانم بوديم و ما هميشه آمادة شهادت وي بوديم. چون هميشه براي ما از شهيد و شهادت صحبت مي كرد. آرزوي او همين بود. و شهادت وي به حدي در روحية ‌ما تأثير كرد كه بايد فرزندان او هم مانند خود شهيد محمدامين به جامعه تحويل دهيم. شهادت ايشان در جامعه تأثير بسيار گذاشت به طوري كه درخت نونهال انقلاب ما آبياري شد و ديگر اينكه منافقين و كفار به وضوح شناخته شدند و مردم متحدتر شدند و به زودي براي آنها ثابت و تفهيم شد كه راه شهيد حق بود و در دنيا اين افراد كه مي ميرند و شهيد مي شوند، نمرده اند بلكه در دنياي ديگر پيش خدا روزي مي خورند. پس هر فرد مسلمان بايد سعي كند كه در راه خدا جهاد كند و در راه خدا شهيد بشود، چون مُردن در بستر ننگ است. پس بايد ما خانواده شهدا فرزنداني تربيت كنيم كه فردي مفيد و اسلامي براي جامعه باشند و مسؤوليت سنگين و بسيار بزرگ بر ما گذارده اند و بايد كاري كنيم كه خون شهيدانمان پايمال نشود و ادامه دهنده راه پرافتخار آنان باشيم.

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده