سردار شهيد مجيد رحيمي به روایت یک همسنگر
دوشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۸
يكي از رزمندگان خستگي ناپذير دشتها و كوههاي سر به فلك كشيده كردستان كه شب و روز، آرامش و آسايش خود را جهت آزادسازي و پاكسازي منطقه از وجود عناصر پليد ضدانقلاب به همت مي گماشت.
نوید شاهد آذربایجان غربی: سردار دلير اسلام شهيد «مجيد رحيمي چوپانکره» در اول مرداد سال1337 در روستاي راهدانه از توابع نقده متولد می شود و تا دوم متوسطه تحصیل می کند. بعد از انقلاب به جمع سپاهيان اسلام پيوسته و با اولين كاروان اعزامي رهسپار جبهه سومار شد. در طول خدمتش در گردان شهيد نوروزي چندينبار در درگيريها مجروح شد، اما اين مجروح شدنها مانع از فعاليتش نشد، بلكه روز به روز به ايمانش اضافه شده و بیشتر تشنه خدمت به مردم می شد تا اینکه این فرمانده گردان نقده در اعزام به روستاي خليفهلو در بیست و نهم مرداد در کمین ضد انقلاب افتادند و بر اثر اصابت گلوله مزدوران داخلي قامت استوارش در خون نشست.
با درود و سلام بر ارواح پاك و صديق شهداي انقلاب اسلامي به ويژه شهداي مظلوم كردستان.
هر گاه بخواهيم چيزي را به طور دقيق و كامل توصيف كنيم ابتدا بايد ويژگيهاي آن را بشناسيم. به عنوان مثال، قلب تربيت شده را تعريف كنيم. ابتدا اين قلب داراي چه ويژگي است. لذا قلبي كه براي مظلومان و ستمديدگان عالم مي تپد و وجود خود را براي آزادي و رهايي انسانها از نيروي ظلم قرباني مي كند آن كسي نيست جز سرباز رشيد اسلام شهيد والامقام مجيد رحيمي يكي از ياران و همسنگران رزمندگان يكي از فرماندهان و سرداران بي ادعا. يكي از رزمندگان خستگي ناپذير دشتها و كوههاي سر به فلك كشيده كردستان كه شب و روز، آرامش و آسايش خود را جهت آزادسازي و پاكسازي منطقه از وجود عناصر پليد ضدانقلاب به همت مي گماشت.
برجعلی زیبایی خود يكي از رزمندگان رشید و دلاور اسلام و یکی از همرزمان شهید رحیمی بود. او در میان سخنان خود این چینین از شهید می گوید:
هميشه بسيجيان را جهت عبادت و رحمت و بندگي در راه خدا دعوت مي كرد و می گفت: «اي برادران ما در مقابل مظلوميت اين شهدا مسؤوليم و در آخرت بايد جوابگوي خون آنها باشيم. لذا سعي كنيد روسفيد در مقابل آنها حاضر باشيم».
مجید در همه صحنه هاي رزم جلوتر از نيروهايش حركت مي كرد و حتي هنگام شهادت ايشان با توجه به اينكه فرمانده گردان بود مي توانست براي بيرون آوردن يكي از نيروهاي گروهک ضدانقلاب از منزل هواداران آنها كه پنهان شده بود يك نفر سرباز يا بسيجي را اعزام كند. اما خود بنده مشاهده كردم كه ايشان براي فرستادن يك نيروي ساده براي اين مأموريت آماده نبود و از رفتن آنها ممانعت مي كرد و به بنده فرمود برادر عزيز مي دانم انجام دادن اين مأموريت خطر جاني دارد و من حاضر نيستم يك نفر ثاني را بفرستم، چرا كه خدا يك روح و جان در روح او خلق كرده و صاحب خانواده مي باشد و تقدير اين چنين است كه خودم اين مأموريت را انجام دهم و خودم مشاهده كردم حتي چندين بار بنده و ساير همرزمانش اصرار كردند اما او قبول نكرد و شخصا عمليات را انجام داد كه در نهايت به آرزوي ديرينه اش كه همان مهماني ائمه اطهار(ع) بود، شتافت.
روحش شاد و يادش گرامي و راهش پررهرو باشد.
منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی
نظر شما