چرا جبهه؟
دوشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۵
عشق به میهن و اسلام عزیز و اطاعت از رهبری نظام مقدس جمهوری اسلامی، دو عامل مهم برای اعزامش به جبهه بود. او شور جوانی همراه با شعور و دانایی را توامان داشت.
نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی شهيد «داود مهدوي همپا» در سال1347 در روستای «بادمحمود» تكاب متولد شد. تا دوم راهنمایي درس خواند. پدرش روحاني بود اما به عنوان بسیجی در جبهه شرکت و در سومار توسط نیروهای عراقی در دوازدهم تیر سال 64 به شهادت رسید. داود نیز سال 61 وارد بسيج شد و با عشق و شوري كه در راه خدمت به اسلام داشت، شجاعانه بر مهاجمان پست فطرت تاخت و سرانجام در بیست و چهارم مرداد ماه سال 1362 در روستای کوچه طلا دیواندره در اثر انفجار مین ضدانقلاب و در راه خدمت به اسلام را با جان و دلش پذیرا شد.
«شهدا در ميان صدحا و سعدا مي درخشند»
«استاد شهيد مرتضي مطهري»
پاسدار شهيد «داود مهدوي همپا» در دوازدهم فروردین سال1347 در يك خانواده روحاني در روستای «بادمحمود» از شهرستان تكاب متولد شد. پدرش روحاني بود و همواره نسبت به انقلاب دلسوز بود و مهمترين هم و غم ايشان، دين اسلام بود. داود نيز در دامان اين پدر گرانقدر بزرگ شد و دوره تحصيلي را تا مقطع دوم راهنمایي طي نمود.
او در شجاعت و ادب الگو بود و از نظر اعتقاد به خاطر تربيت صحيح و آموزه های راستین پدرش، عشق و علاقه به ولايت فقيه و اهل بيت را در سينه داشت و همانند پدر بزرگوارش به ولايت فقيه و نظام مقدس اسلام و امام عشق مي ورزيد و در عاشوراي حسيني نيز همانند ساير عاشقان به سر و سينه مي زد.
پدرش «علی پاشا» نام داشت. که سال 1304 در روستای همپا متولد و بعد از پایان دوره ابتدایی، به فراگری علوم دینی و حوزوی پرداخته بود. روحانی بود اما به عنوان بسیجی در جبهه شرکت و در سومار توسط نیروهای عراقی در دوازدهم تیر سال 64 به شهادت رسید که تاکنون اثری از پیکر مطهرش بدست نیامده است.
«داود» بعد از پيروزي انقلاب كه به سن جواني رسيده بود در تمام صحنه هاي انقلاب در راهپيمایي ها و مراسمات همراه پدر حضور داشت. او در سال 61 وارد بسيج شد و با عشق و شوري كه در راه خدمت به اسلام داشت، جانش را نيز فدا كرد. درس آموخته مکتب پدر بود و عاشقانه قبل از عروج پدر، او به دعوت حق لبیک گفت. چه شیرین لحظه ای برا پدر که چنین پسری تربیت کرده بود و او را در راه خدا هدیه کرد و از طرفی چه غمبار است از دست دادن پسری چون او.
تا دوم راهنمایی درس خواند که اين دوره مصادف با اوجگيري جنگ در كشور بود، با اينكه سن و سال زيادي نداشت، درس را رها نمود و به خيل بسيجيان پيوست. عشق به میهن و اسلام عزیز و اطاعت از رهبری نظام مقدس جمهوری اسلامی، دو عامل مهم برای اعزامش به جبهه بود. شور جوانی همراه با شعور و دانایی را توامان داشت تا با احساس و منطقش، نیرویی شکست ناپذیر و نستوه تدارک ببیند و بر مهاجمان پست فطرت بتازد و ننگ و ذلت و خواری را برای آنها رقم زند، آری از پدر، شیوه درست زیستن را یاد گرفته بود، عشق ورزیدن به اهل بیت و ولایت فقیه را نیز پدر یاد داده بود.
بي شك مي توان يكي از عوامل كه موجبات تغيير و تحولات را در دوستان و آشنايانش منجر شد، خاطره شهيد در آنهاست. خاطره دوره تحصيلي و خاطرات اعزام با ديگر دوستانش كه شهيد شدند، همواره در میان دوستان همکلاس و هم مدرسه اش بحثي به ميان مي آورند و غبطه مي خورند كه چرا ما شهيد و يا نتوانسته ايم اين راه را انتخاب و دنبال كنیم.
شهید داود مهدوی سرانجام در بیست و چهارم مرداد ماه سال 1362 در حالی که15 بهار بیشتر ندیده بود در روستای کوچه طلا دیواندره در اثر انفجار مین ضدانقلاب و در راه خدمت به اسلام در جوارقرب و رضوان الهی جا گرفت و شهادت را با جان و دلش پذیرا شد. مزارش در روستای بادمحمود تکاب به خاک سپرده شده است.
روحش شاد و يادش گرامي
منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی
نظر شما