چرا شهيد نميشوم؟
چهارشنبه, ۰۶ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۳
سخن شهید به مادرش: مرا دعا كنيد تا به خاطر جمهوري اسلامي ايران و جنگ در مقابل كفار، شهيد شوم، من تا زماني كه به شهادت نرسم به منزل باز نخواهم گشت.
نوید شاهد آذربایجان غربی: شهيد «رستمعلي رنجبر» در سال1323 در روستای «آغبلاغ» تكاب دیده به جهان گشود. همزمان با كاركشاورزي در روستا، خواندن و نوشتن را هم آموخت. ارادت خاصي به اهل بيت عليهم السلام داشت و حافظ بخشي از سورههاي قرآن کریم بود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت سازمان پيشمرگان مسلمان كرد درآمد و آرزويش هديه جان خود در راه انقلاب و اسلام بود. سرانجام پس از فداکاریهای بسیار در ششم تیرماه سال 1359 در روستاي احمد آباد به دست حزب منحله دمكرات به درجه رفیع شهادت نایل آمد که گروهک ضدانقلاب جنازه شهيد را پس از شهادت وي به آتش كشيد و تمام آثار شهيد نيز به دست دشمنان از بين رفت.
شهيد «رستمعلي رنجبر» در دوم مرداد سال1323 در روستای «آغبلاغ» از توابع شهرستان تكاب دیده به جهان گشود. در دوران كودكي در روستاي بدرلو تا كلاس پنجم ابتدایی تحصيل کرد. سپس دوره راهنمایی را در روستاي اغولبيك تحصيل كرد. او همزمان که در روستا به كاركشاورزي مشغول بود، خواندن و نوشتن را هم آموخت.
شهيد رنجبر در مراسمات مذهبي و ديني شرکت می کرد و دارای عطوفت و مهرباني نسبت به مردم و آشنایان بود. در ايام ماه محرم، مداح اهل بيت عصمت و طهارت بود و نوحه ميخواند و ارادت خاصي به اهل بيت عليهم السلام داشت و حافظ بخشي از سورههاي قرآن کریم بود .
در اوايل پيروزي انقلاب فعاليت شاياني داشت و همواره در تظاهرات ضد رژیم طاغوت شركت مي كرد. به دلیل عشق وافر به امام (ره) و انقلاب، عكس امام (ره) را در سينه خود نصب ميكرد. او که مدافع انقلاب و امام بود و در مقابل دشمنان انقلاب می ایستاد، لذا دشمنان تحمل ايشان را در روستا ننموده و با ايشان درگير شده و اموال شهيد را غارت و به يغما بردند و تمام علوفه ها را نيز به آتش كشيدند. پی از این ماجرا، شهيد به ناچار از روستا به شهر نقل مكان كرد و در راه آرمانهاي انقلاب متحمل زحمات زيادي شد و مورد اذيت و آزار ضدانقلاب واقع شد تا اینکه انقلاب اسلامی به یروزی رسید.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت سازمان پيشمرگان مسلمان كرد درآمد و آرزويش هديه جان خود در راه انقلاب و اسلام بود. به ولايت فقيه و به نظام مقدس جمهوري اسلامي و به امام راحل بسيار معتقد بود و بخصوص امام امت را بسيار دوست مي داشت و هميشه دوستانش را براي دفاع از انقلاب و امام (ره) دعوت مي نمود و در برابر حزب خائن دمكرات مردانه ايستادگي می كرد.
تنها حرف و خاطرهاي كه ايشان به مادرشان گفتند: «اين است كه شما حافظ خانوادهام باشيد، من ميروم تا زماني كه شيرت حلالم باشد. مرا دعا كنيد تا به خاطر جمهوري اسلامي ايران و جنگ در مقابل كفار، شهيد شوم، من تا زماني كه به شهادت نرسم به منزل باز نخواهم گشت».
شعار ايشان فقط اين بود: «حزب فقط حزبا...، رهبر فقط روح ا...».
مبارزی بسیار فداکار و شجاع بود. گاه می شد که ساعتها با دشمن به صورت سرسختانه در اطراف شهرستان تكاب درگير شده بود، حتي در يك مورد با رشادت همرزمانش از چنگ دشمن آزاد شده بود اما نظير چنين اتفاقات، كوچكترين خللي در اراده پولادين وي نداشت.
ايشان براي تبليغات به روستاهاي همجوار (قرهبلاغ، قوشه بلاغ، بدرلو، اسدكندي) می رفت و تبليغاتي براي به عضويت درآمدن افراد در سپاه فعاليت می كرد. عدهاي از دوستان و آشنايان وی با تبليغات ايشان به عضويت سپاه درآمدند كه اكثريت از روستاهاي همجوار بودند. تبليغات ايشان تاثيري مثبت بر روي دوستان و آشنايان در مورد فعاليت براي جمهوري اسلامي ايران داشت.
چندین بار در منطقه با ضدانقلابيون درگير شد که به روایت خانواده اش، هرگاه از منطقه به منز ل باز می گشت، گريه ميكرد و ميگفت: «كه خدايا چرا من در راه اسلام شهيد نميشوم و چرا من به آرزويم نميرسم»
قلبی بسیار مهربان و ریوف داشت، به روایت یکی از دوستانش، زمانیکه در منطقه درگیری با گروهک های ضد انقلاب صورت گرفته بود، يكي از دوستانش لب تشنه به شهادت می رسد. از دیدن این صحنه آنقدر متاثر می شود که قمقمهاش را كه پر از آب بود و در حالیکه خودش بسیار تشنه بود اما جرعهاي از آن را نمی نوشد و آب را به زمين می ریزد».
شهید رستمعلی رنجبر، پس از فداکاریهای بسیار سرانجام در ششم تیرماه سال 1359 در روستاي احمد آباد به دست حزب منحله دمكرات به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
گروهک ضدانقلاب جنازه شهيد را پس از شهادت وي به آتش كشيده بودند و به مدت سه ماه جنازه شهيد در دست دشمن افتاد و تمام آثار شهيد نيز به دست دشمنان از بين رفت.
پيكر پاكش پس از تشييع در گلزار شهداي تكاب مدفون گرديد.
روحش شاد و يادش گرامي
منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی
نظر شما