سردار خستگی ناپذیر؛ فرمانده شهید مهدی امینی
دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۲۸
از بدو ورود به سپاه اروميه، با تمام وجود و با اراده اي استوار و خستگي ناپذير جهاد براي سركوبي و قلع و قمع گروهكهای ملحد را كه به نوك پيكان حمله استكبار عليه انقلاب تبديل شده بودند.
نوید شاهد آذربایجان غربی: مهندس و سردار شهید مهدی امینی به سال 1332 در ارومیه به دنیا آمد، سال 1350 وارد دانشگاه علم و صنعت تهران شد و به سال 1356 در رشته مهندسی راه و ساختمان مراحل عالی تحصیل را به پایان رسانید و به جریان مبارزه با رژیم طاغوت پیوست . ایام پر حادثه انقلاب اسلامی را با تلاش و تکاپو سپری کرد و در پیشبرد اهداف امام با جان و دل تلاش کرد. با شروع جنگ تحمیلی در اولین روز دفاع مقدس دوشادوش سردارانی چون مهدی باکری عازم جبهه جنوب شد و در بهمن 1359 با دعوت سپاه به ارومیه بازگشته و فرماندهی واحد عملیات سپاه را عهده دار می گردد و فصلی دیگر از دلاورمردیهای این سردار بزرگ رقم می خورد. او تحمل ماندن در قفس دنيا را بعد از ياران باوفايش ندارد كه سرانجام در 28 خرداد ماه سال 1360، مصادف با سالروز ولادت آقايش حضرت مهدي(عج) در يك نبرد قهرمانانه، پرونده زندگاني اش را با سربهاي داغ، مهر خونين نهاد كه الحق براي ابراهيم زمانش، اسماعيل قابلي بود
«به كوههاي بلند و متين شبيهند كه طوفان حوادث را مانند نسيم ملايمي به سينه پذيرفته، به روي جنگ و جدال لبخند مي زنند. همين مردم كه در صف معركه مانند قهرماني پيروز، انبوه سپاه را درهم مي شكنند و پرچم مجد و افتخارشان همواره با احترام و عظمت در اهتزار است، فقط در مقابل يك چيز سر تسليم فرود آورده، به زانو درمي آيند و آن خداست، خدا.»
تحرير و تصوير زندگي نوراني سردار سرافرازي چون شهيد مهندس مهدي اميني آن عارف وارسته و عاشق از جان گذشته، كاري است كه توان اين كلك عاجز و از قدرت خامه هر نويسنده حاذقي برنيايد. فقط براي ذكر نام و ياد ياران حسين(ع) و يا داوري ديني كه دلاوران به گردن تمام مردم اين مرز و بوم دارند و به پاس حماسه هايي كه آفريدند، سبدي پر از گلهاي گلستان زندگي ايشان را به معرض نمايش مي گذاريم.
سردار شهيد مهندس مهدي اميني در سال 1332 در شهرستان اروميه ديده به جهان گشود و در خانواده مرفه، مؤمن و معتقد به اسلام، در دامان پاك مادري كه بند بند وجودش با كتاب جاودان و صحيفه نوراني ائمه اطهار(ع) پيوند ناگستني داشت، پرورش يافت از همان لحظه ولادت با تربت حسين(ع) كه به كامش ريختند، پيوند مهدي و مولايش بسته شد.
شهيد مهدي اميني در خانواده اي زاده شد كه از لحاظ اقتصادي وضعيت مرفه و به ساماني داشت در حالي كه زندگي شخصي آن شهيد بزرگوار بر خلاف وضعيت خانوادگي بود. به ماديات دنيوي و بايسته هاي زندگي اعتناي در خور و قناعت مي كرد. ساده پوشي و ساده زيستي را لازمه و شايسته حيات فردي خود مي دانست به گفته يكي از دوستانشان،(سطح زندگي شهيد مهدي اميني، گاهي اوقات از حداقل نيز پائين تر بود، در حالي كه افرادي كه در اين گونه خانواده ها بزرگ مي شوند، تحت هيچ شرايطي با زندگي بياباني و جبهه اي سازگاري ندارند. زندگي توأم با زجر و مشكلات و برخورد با ضد انقلاب، كار بسيار سختي بود). در واقع زمينه هاي كه براي تربيت شخصيتي شهيد اميني وجود داشت، مي توان گفت زمينه اي بود كه از هر قدر ديگري، شخصيت ديگري مي ساخت، شخصيتي به جز اوصافي كه آن شهيد والاقدر داشته است.
سردار شهيد مهدي اميني پس از اتمام تحصيلات ابتدائي و متوسطه، در سال 1350 هجري شمسي در كنكور سراسري شركت كرد و پس از قبولي در رشته مهندسي راه و ساختمان، در دانشگاه علم و صنعت، به امر تحصيل در مقطع مهندسي كارشناسي اشتغال ورزيد و به جهت دارا بودن كمالات و فضايل اخلاقي، افراد زيادي را از زمان تحصيل در دانشگاه، مجذوب خود نمود.
يكي از دوستان دانشگاهي وي چنين نقل مي كند: (ايشان به درس مطالعه علاقه وافري داشت و هيچگاه از مطالعه مداوم احساس ملالت و دل سپري نمي كرد. به قرآن و نهج البلاغه پيوند خاطر خاصي داشت و فرازهايي از [خطبه] يكصد و هشتاد و چهارم نهج البلاغه را كه بيانگر اوصاف متقين است، در دفتري يادداشت مي كرد و در رفتارهاي فردي و عبادي خود به كار مي بست و عمل و آراستگي به آن اوصاف را رمز سعادت و رستگاري مي دانست.
شهيد مهدي اميني از هنگام ورود به دانشگاه، فعاليتهاي سياسي و انقلابي خود را با رويارويي و برخورد با قشر به اصطلاح تحصيل كرده متأثر از فرهنگ غرب و افكار غيراسلامي و ضدانقلابي، آغاز كرد و علاوه بر مشاغل تحصيلي دانشگاهي، ارتباط تنگاتنگ خود با حوزه علميه قم و ساير مركز مذهبي و ديني را تداوم بخشيد. در جريان مبارزات سياسي و طي سفرهايي كه با دوستان خود به شهر مقدس قم داشت، اين ارتباط را مستحكم تر مي كند. ارتباط ايشان با آيت ا... مشكيني شاهدي بر اين مدعاست.
سردار شهيد اميني مبارزات سياسي و فعاليتهاي انقلابي خود را كه از دانشگاه آغاز مي شد به شهرهاي قهرمان چون قم و تهران و تبريز ساري و جاري مي ساخت.
در سال 1356 از دانشگاه فارغ التحصيل شد. پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، در كنار ساير فعاليتها، سرپرستي شركت نويد - بزرگترين شركت مصادره اي بنياد مستضعفان در اروميه - را نيز به عهده گرفت. در طول اين مدت مسؤوليت خود را به طور شايسته انجام مي داد. در محيط كار و زندگي تعصب و حساسيت خاصي نسبت به برقراري نظم و انضباط اداري و كاري نشان مي داد.
در سال 1360 هجري شمسي، همسري را كه فارغ التحصيل رشته الهيات و از خانواده اي متدين و محترم بود در راستاي زندگي مشترك و انجام تكليف اعتقادي برگزيد. همسري پاك و معتقد كه فقط يكي دو ماه در نهايت سادگي با آن انسان وارسته توفيق زندگي خانوادگي يافت. آن شهيد ارجمند با شروع جنگ تحميلي عليه انقلاب اسلامي ايران و با عنايت هدف والايي كه داشت و احساس مسؤوليتي كه در برابر مكتب انسان ساز و وظيفه خود در برابر آن مي كرد پشت پاي بر همه تعلقات دنيوي زده، عاشقانه مكتب و طريق شهادت را برگزيد. با استعفاء از مديريت شركت نويد، عازم جبهه هاي خون و شرف شد و در آنجا نيز چنان انس و الفتي بين جهاد اصغر و جهاد اكبر برقرار نمود تا در سايه آن ارتباط مقدس، خسوف معصيت را هرگز راهي به قلب پاكش نباشد.
پس از ماهها پيكار با دشمنان دين حدود اوايل سال 1360 با حكم شهيد محلاتي، نماينده وقت حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران مشغول انجام وظيفه در سپاه اروميه شد.
از بدو ورود به سپاه اروميه، با تمام وجود و با اراده اي استوار و خستگي ناپذير جهاد براي سركوبي و قلع و قمع گروهكها ملحد را كه به نوك پيكان حمله استكبار عليه انقلاب تبديل شده بودند - آغاز نمود تا بدان جا كه نقش والاي شهيد اميني و يارانش، در سوزاندن ريشه اين شجره خبيثه، چنان درخشان است كه هرگز از صحيفه خاطر تاريخ محو نخواهد شد. گر چه از آن روزهاي خون و خطر سالها گذشته است اما كيست كه نداند كه ما، سلامت و امنيت امروزي را مديون مقاومت بي بديل و حماسه آفريني هاي شهيد مهدي اميني و ياران با وفايش در منطقه حساس (دارلك) و (گوگ تپه) هستيم؟
آنچه كه منطقه حساس آذربايجان غربي و كردستان را از فهرست توطئة تجزيه طلبانه دشمنان حذف كرد، پايداري سرداراني چون شهيد مهدي اميني و ياران متعهد و وفادارش بوده است.
بعد از حماسه دارلك، قصه ياران از دست رفته و خاطره هاي نيك آنان، سينه اين عاشق عارف را مملو از تجلي زخمهاي فراق نموده بودند. ياراني كه ره صد ساله عشق را در ركاب امام عاشقان، يك شبه طي كردند. در نگاهش، اندوه ياران سفر كرده و انتظار وصال به سر منزل مقصود آنان فهميدني و دريافتني بود كه پرنده وحشي ديگر تحمل ماندن در قفس دنيا را بعد از ياران باوفايش ندارد كه سرانجام در 28 خرداد ماه سال 1360، مصادف با سالروز ولادت آقايش حضرت مهدي(عج) در يك نبرد قهرمانان، اين مرد لحظه هاي سخت انقلاب كه با بارش مدام رحمت الهي، جان را در زلال كرامت حق شسته بود در اوج آگاهي، زيباترين مرگ را انتخاب كرد، و پرونده زندگاني اش را با سربهاي داغ، مهر خونين نهاد كه الحق براي ابراهيم زمانش، اسماعيل قابلي بود. او كه مصداق السابقون بود، امروز گواه صادق است بر ادامه راهش.
منبع: کتاب امین انقلاب
نظر شما