روایت عطش عشق/ شهید «نجف مرادی» در نگاه دخترش
سهشنبه, ۰۷ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۱۱
همیشه از خودم می پرسم: عطش عشق چه ها مي كند؟ چطور عشق به ولايت، عشق به وطن و شهادت شهدا را از زن و فرزند، از خانه و كاشانه به سوي جبهه ها می كشاند؟
نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی شهيد «نجف مرادي» چهارم اسفند سال 1323 در بخش محمديار از توابع نقده متولد شد. به علت فقر مالی از تحصيل بهره چنداني نبرد. کمی بزرگتر که شد، براي برداشتن باری از دوش پدر، به شغل كارگري مشغول شد. دوران انقلاب، در شكل گيري انقلاب در مساجد فعالیتهای چشمگیری کرد. بعد از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، كمر همت بست و به عنوان بسیجی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مشغول خدمت شد. در مناطق مختلفی، با جان فشاني تمام به مبارزه پرداخت و براي دفاع از ناموس و شرف در راه خدا جانبازي می کرد. پس از چندي عمليات متهورانه عاقبت در هفتم آذر سال 62 در منطقه علی آباد نقده، در مبارزه ای بی امان با گروهای ملحد ضدانقلاب به فيض شهادت نايل گشت.
با تمام وجودم مي خواهم بنويسم از او، پدري كه نديده ام و مي خوام بدانم و بنويسم.
هميشه وقتي دلمان (من و خواهرم) مي گيرد سراغ مادر مي رويم و مي خواهيم كه از پدر بگويد و ما با تمام ذره ذره وجودمان بشنويم. سرتاپاي گوش مي شويم و مي شنويم.
مادر جان، از پدر بگو. ما كه او را به ياد نمي آوريم. خواهرم كه اصلا هيچ تصوري از پدر ندارد. او سه ساله و من 4 ساله بودم كه پرنده عاشق ما پر گشود به سوي معبود.
عطش عشق چه ها مي كند؟ چطور عشق به ولايت، عشق به وطن و شهادت آنها را از زن و فرزند، از خانه و كاشانه به سوي جبهه ها كشاند؟
همه شهدا از جمله پدر شهيد من، چطور توانست دو دختر بچه و همسرش را بگذارد و بگذرد؟
سؤالاتمان را از مادر مي پرسيم و مادرم مثل هميشه آرام و صبور جواب مي دهد: دختران عزيزم، مي بينم كه چطور بيقرارید و مي خواهيد از پدر بدانيد. پدرتان از همان اوايل انقلاب به فرمان رهبر، لبيك گفت. هميشه از وقتي كه پا به اين رزمگاه گذاشت، مي دانست آخر اين راه جز شهادت نيست. با علم به اين موضوع به سوي شهادت گام برمي داشت و هميشه از من مي خواست كه بعد از شهادتش صبور باشم و در تربيت شما دو دختر عزيزمان، تمام تلاشم را بكنم. سفارش مي كرد: راه سعادت دنيوي و اخروي در نماز خواندن و عبادت خداي متعال و اطاعت از رهبري است.
مادرم در ادامه مي گويد: دخترم فاطمه و نگار عزيز.
يك خاطره هميشه زنده از پدرتان در ذهن دارم.
موقعي كه فاطمه جان، تو را باردار بودم؛ پدرتان در جبهه مبارزه با منافقين بود. پدرتان خواب مي بيند كه به دست منافقين اسير مي شود. در عالم خواب به منافقین مي گويد: حضرت ابوالفضل(ع) را ضامن قرار مي دهم، رهايم كنيد، بروم و بچه ام را ببينم، برمي گردم.
وقتي پدرتان آمد و خوابش را گفت: اشكهايم سرازير شد و گفتم چه كار مي خواهي بكني ديگر مرد. معلوم است كه شهيد خواهي شد.
وقتي اين را از من شنيد، گفت: اگر مرا دوست داري ديگر اين حرف را هرگز نگو. چون راه من، راه شهادت است، راه وصال است و این بهترین راههاست و من خود آن را انتخاب نموده ام.
وقتي استواري او را در پيمودن اين راه با عزت و ارزش ديدم، ديگر هرگز حرف رفتن را نزدم.
خاطره آخرین دیدار مادر با پدر:
آخرين بار هم كه از خانه رفت، خاطره اش هميشه با من هست. بچه ها، خدا را شاهد مي گيرم كه آن روز مي دانست كه ديگر برنخواهد گشت. قبل از رفتنش براي شما دو خواهر، كلي لباس و ... خريد. مثل اينكه مي دانست، آخرين كادويش هست. موهایتان را شانه زد، نوازش كرد، بوسيد و رفت.
رفت و به وصال معشوق رسيد. رفت و از وصالش خوشحال شد كه به آرزويش كه شهادت بود، رسيد و من غمگينم كه مرا با كوه مشكلات گذاشت و رفت.
اينجا بود که چشمان هر سه نفرمان، در غم فراق پدر پر از اشك شد.
ولي در دل براي آرزوي پدر، براي اينكه سالها براي آرزويش در جبهه منافقين مبارزه مي كرد و آخر به آن رسيد، خوشحال بوديم. ما الان مي دانستيم كه شهدا افرادي خاص بودند. انسانهايي آسماني بودند كه از ماوراء طبيعت و ماوراء اين زندگي مادي مطلع بودند. مي دانستند چه مي كنند. مي دانستند چه هدف عظيمي دارند.
با اينكه در دنيا، بدون تكيه گاه عظيمي كه پدر هست، زندگي كردن سخت و دشوار هست ولي با همه درد يتيمي، خوشحاليم كه فرزند شهيد هستيم و خوشحاليم كه از خانواده شهدا هستيم. اين افتخاري است بس عظيم، اميدواريم لياقت داشته باشيم كه پيرو راه عظيم شهادت و فرهنگ شهادت باشيم.
پدرمان ما را، دو خواهر را، در دامان مادر به امانت گذاشت. مادر تمام جوانيش را، تمام زندگيش را فداي ما كرد تا ما بتوانيم تحصيلات عاليه داشته باشيم و فرد مفيدي براي جامعه اسلاميمان باشيم. بعد از پدر، مادر هم در جبهه تعليم و تربيت اسلامي براي ما تلاش کرد. ما خود را مديون حضرت امام خميني(ره) و نايب بر حقش رهبر عزيز انقلاب حضرت آيت ا... خامنه اي و شهدا مي دانيم و همچنين همسران شهدا كه در تربيت نسل بعد از انقلاب تلاش کردند.
به اميد اينكه از رهروان صديق راه ولايت و شهادت باشيم.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی
نظر شما